جامعۀ مردمی همواره در رویارویی با غرایز نهفته در وجود خود، با دیدی همراه با شرم و آزرم نگریسته، که این خود در دنیای امروز آسیب های اساسی را بر بستر و بدنه آن وارد می سازد. مسائلی که امروز در بسیاری از نقاط جهان با دیدی بازتر با آنها برخورد گردیده، و دیدگاه های تکامل یافته تر و ارزنده تری را در پی خود داشته است. اما جامعۀ کنونی ما با نگرشی درآمیخته با فرهنگ سنتی، هرگز پرداختن به همانند این موضوعات را برنتافته، و با دیدی کوچک انگارانه، آنرا ناپسند و نادرست بر می شمرد. این نگاه نادرست نه تنها هرگز چالش ها را از میان نبرده، چراکه بر آنها نیز فراوان افزوده است. از این رو است که می بینیم گریز از بازگویش موضوعات از این دست که بر خلاف نگاه سنتی جامعه بسیار نیز مهم رخ می نمایند، گونه ای از مشکلات که از آنها ذیل نام «انحراف اخلاقی» یاد می شود، پدید آورده است. نگاهی که در همه حال نتوانسته رابطه ای خردگرایانه با آنها برپا، و با چشم بستن بر آنها بگونه ای پرسش ها را مخدوش ساخته، و بدنبال چرایی و پاسخدهی به آنها برنیامده است! پرسش هایی که در درازنای تاریخ همواره در اندیشه ها نهان، و هراس و شرم مانع از آشکار نماییشان بوده، و بی پاسخ به نسل های پس از خود واگذار گشته اند. اما آیا هنگام آن فرا نرسیده، که از دریچه ای دقیق و کارشناسانه و برگرفته از دانش های جامعه شناختی و روانشناسانۀ امروزی، بررسی و موشکافی شوند؟
آنچه که امروز حیا مانع از بیان آن می شود، شاید پنجاه سال بعد، بسیار عادی برای آیندگان رخ نماید. اما امروز مردم با لاینحل گذاشتن آن، در چالش ها و نارسایی های فزایندۀ حاصله از آن غوطه خورده و دست و پنجه نرم می کنند. اما از چه روی چندان تمایلی بر رفع معزلات منتشاء از سوی جامعۀ کنونی ایران دیده نمی شود؟
در پایان دهۀ 60 مجموعه کتابهایی در این ارتباط منتشر شد، که از آن دسته می توان به «جوانان چرا؟» اشاره نمود. اما نه تنها هرگز رسیدگی به این مسئله در دستور کار نبود، بلکه با بکارگیری از ایجاد ترس در میان جوانان، گونه ای گریز از بیان واقعیت ها را در پی داشت.
نسل جوان پیش از انقلاب در ایران نیز با کتاب و داستان های «رضا اعتمادی» آشنا بوده و آنها را بخوبی بیاد دارند. کتابی همراه با داستان های زیبای عاشقانه. اما در همان روزها بسیاری بر آن معترض بوده، و آنرا کوچک می شمرده، بر آن مُهر رواج ابتذال می زدند!
سخن گفتن و نوشتن در پیوند با غرایز جنسی (که برخی آن را به نادرست حیوانی نسبت می دهند) و اروتیزم همواره واکنش های منفعلانه را بر می انگیزاند. اما در ورای آنچه که هویدا است، در پنهان همواره و از همه سو بدان ها پرداخته می شود! نکتۀ بسیار مهم در این راستا آن است، که از چه روی بیان و بازگویش این قبیل موضوعات در جامعه امری است نکوهیده و پست، که سرزنش دیگران را موجب می شود، و در نهان همه بدنبال آنند؟! چراکه امروز پژوهش ها در این راستا حکایت از گسترش بسیار در اینترنت در این حوزه را دارد!
در بستر جامعه، فقدان نگاه واقع بینانه به ابعاد گوناگون محیطی که شدیداً بشر بدان ها نیازمند و متکی است، مشکلات و چالش هایی را برای مردم بهمراه آورده، که امروزه آنها آشکارا قابل مشاهده اند.
و اما چه باید کرد؟
فرهنگ امروزین ایرانیان نیازمند به تغییرات و جایگزینی های بسیاری در این زمینه است که در آن بتوان به واقعیات نزدیک شد. یکی از آن تغییرات، بالا بردن سطح ظرفیتها، گنجاندن بدیهیات و اثر بخشی آنها در فرهنگ زندگانی است، که بتوان از مشکلات پیرامون کاست. مسلماً پردازش پدیده های نامبرده باید بدرستی و جدی در دستور کار قرار گیرد.
اما چگونه؟
در این میان این جستار هرگز به چگونگی انجام آن نیاندیشیده و نمی پردازد، بلکه آنرا به کارشناسان در پهنۀ فرهنگ و جامعه وا می گذارد، تا با طریقی منطقی آنرا موشکافی و بررسی نموده، و به دامنۀ فرهنگ بیافزایند. البته در این ارتباط نگاه و رفتار درست و منطقی جامعه نیز بر میزان سودبخشی خواهد افزود، تا هدف را بگونه ای رساتر و ارزنده تر دستیافتی سازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر