۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

سه نکتۀ ایمنی برای تظاهرات روز اوّل اسفند

همشهریان و هم میهنان آزادیخواه ارجمند؛

اکنون که فراخوانی بجهت حضور پر شور شما آزادیخواهان غیور میهن به منظور گرامیداشت روز هفتم شهدای آزادیخواه از سوی فعالان جنبش سرفراز سبز ایران برای روز یکشنبه یکم اسفند ماه اعلام گردیده است، توجه تان را به نکاتی ایمنی جلب می نمایم.

از آنجا که این رژیم دژمخوی بی رحم و شفقت ولایی هیچ امیدی به ماندگاری بر قدرت و حکومت را نداشته، و دیوانه وار عزم خویش را جزم بر رویارویی جدی با معترضان خیابانی و بکارگیری از حربۀ تیراندازی مستقیم بسوی مردم بی دفاع را کرده است، سه نکته افزون بر نکات ایمنی از پیش گفته شده شایان تذکر جدی است.

نکات بازگو شده از این قرارند:

1. چند کتاب قطور(کلفت) را زیر لباس خود با بهره گیری از یک پارچۀ بلند(ملحفه)، در ناحیۀ سینه و شکم گذاشته و بسته، تا در صورت اصابت گلوله، آسیب جدی به شما وارد نیاید. با گذاشتن چهار کتاب، آن ناحیه بطور کامل پوشش داده می شود. بجای کتاب از هر آنچه که به ذهنتان می رسد بهره بگیرید.

2. از کلاه ایمنی(کاسکت) که برای موتور سواری، و آنچه که در صنایع ساختمانی بکار گرفته می شوند، بهره جسته، تا اصابت گلوله و باتوم را بی اثر نماید.

3. تا حد توان از درگیری با نیروهای امنیتی بپرهیزید. اما اگر چنانچه بر شما یورش آوردند، بکوشید تا آنها را خلع سلاح نموده، و سلاح و باتومشان را پس از تصاحب، در جوی های آب کنار خیابان اندازید، تا بیم و هراس برای حضور دوباره در برابر معترضان را موجب شود.

هم میهنان گرامی؛ با رعایت کامل اصول ایمنی، از جان خود محافظت نموده، تا با بیم کمتر جانی، گام در میدان کارزار با این دیو سرشتان ساندیس خور بگذارید. مراقب جان خویش تا جایی که در توانتان است باشید.

همانگونه که تظاهرات ٢۵ بهمن را بخوبی پوشش تبلیغی داده اید، اول اسفند را نیز با همان کیفیت و کمیت به انجام برسانید. سایه و لطف یزدان بر شما راست قامتان سلحشور مستدام باد.

ارسال به بی رنگی

۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه

ایرانی با غیرت، تشکر، تشکر

ایرانیان؛ دست مریزاد. امروز نشان دادید، که غیور و توانمندید. براستی گل کاشتید. روز«ولنتاین» را به روز عشق به ایران بدل نمودید.

بدانید که پیروزی نزدیک است. نهراسید، که هراس را در دل دژخیمان انداخته اید. ایستادگی شما، مردم مصر را بشعف واخواهد داشت. باور ندارید؟ خواهید دید که خیزش شما، از مردم مصر پیشی خواهد گرفت. شکیبا باشید و ایستادگی کنید. ضحاک مار بدوش اژدها سرشت، امشب خواب ندارد. می باریم و می تازیم، تا سید علی رخت بربسته و برود.

یزدان یاور یکایکتان باشد، که رو سپیدمان ساختید. زنده باد ایران، پاینده ایرانی.

ارسال به بی رنگی

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

سخنی چند با هم میهنان عزیز بسیجی، سپاهی و نیروی انتظامی

عزیزان هم میهن؛

من بعنوان کوچکی از میان خیل انبوه خواستاران آزادی در ایران، با شما گرامیان سخن می گویم. می دانم که نوشتار مرا خوانده، و سپس با وجدان خود، آنرا ارزیابی خواهید کرد.

عزیزانی که در نیروی مقاومت بسیج، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، مشغول کار و خدمت ـ چه داوطلبانه ـ و چه جمعی تشکیلات اشتغال دارید. عزیزان؛ شما در مشاغل خطیر در حفاظت از تمامیت ارضی کشور و امنیت شهری بار سنگینی بدوش کشیده، و به کشور و مردم خود خدمت کرده و می کنید. پس کارهای شما را منزلتی است، که آنها را بر می افرازیم و بزرگ می شماریم.

شما خوب می دانید که در ایران چه می گذرد. خوب می دانید بر مردم نیز چه می گذرد. زیرا شما خود از ایرانید و از مردم. چون شما فرزندان میهنید. احدی شما را از خود جدا نمی داند.

سال گذشته مردم ایران مانند بسیاری از شمایان، پس از گذشت چهار سال بیداد، بیکاری، فقر، فحشا، گرانی، تورم که در این یک دوره بطور بی سابقه رو به گسترش گذاشته بود، و از میان رفتن آبروی ملی و هویتی، دست اندازی های بی شمار در عرصۀ بین المللی، تحریم های پیاپی بدلیل بی کفایتی و بی تدبیری مسئولان کشور و شنیدن دروغ های بسیار، در انتخاباتی مردمی شرکت جسته، و نامزد مورد نظر و قبول خود را برگزیدند. عزیزان؛ شما خود در ایران زیسته، و خوب می دانید چه بر سر مردم می آید. شما نیز قطعاً کسی را در خانواده یا بستگانتان می بینید که با وجود تحصیل دانشگاهی در جستجوی کار، خسته و درمانده بدان دست نیافته است. شما کسی را دارید که سال ها به انتظار ورود به دانشگاه، پشت کنکور مانده است. شما دختر پاکدامنی را می شناسید، که بی جهیزیه از ازدواج بازمانده است. شما پسر مؤمنی را سراغ دارید، که بجهت نبود امکانات کافی و مورد نیاز، اعم از مسکن و برآمدن هزینه های زندگی، از ازدواج طفره می رود. شما که خود کارمندان دولت هستید، خوب با شرایط تورم بیش از 30% جامعه دست بگریبانید، و خوب می دانید که مشکلات اقتصادی چگونه کمر ملت را شکسته است. چون خود از آنانید. شما خود با مشکل اجاره بهای مسکن، خرید خانه، هزینه های رو به افزایش روزمره، و تحصیل فرزندان و ... دست و پنجه نرم می کنید. آری چون در ایرانید. همه همینند. همه با مشکلات درگیرند و با آنها دست و پنجه نرم می کنند.

آن روز مردم تصمیم به تغییر گرفتند. چه شد؟ تحقیرشان کردند. سرکوبشان نمودند. دستگیرشان کردند. بهشان تجاوز کردند. شکنجه شان کردند. در زندان ها بشیوه های مشکوک آنان را به قتل رساندند. اعدامشان نمودند. وجدان خود را به داوری گذارید، که آیا حقشان آن بود؟

بی گمان می دانید که بر فرزند انقلاب، آن همکار پاسدارتان، غلامحسین روح الامینی چه آمد. آری، فرزند دلبندش، آنکه سال ها او را تکریم می نمود، و او را که در انتظار دامادی اش نشسته بود، را از دست داد. محسن عزیزش زیر رنج و شکنج، برای همیشه پدر و مادرش را ترک گفت.

و نیز سید علی موسوی را می شناسید. آن بسیجی خط شکن را، آن همرزم دوران جنگ را، آن با شرفی را که با آنکه خواهر زادۀ نخست وزیر ایران در دوران امام و جنگ بود، به جبهه آمده، و دوشادوش همسنگرانش به پاسداری و پاسبانی کیان و مرز و بوم شریفش همت گمارد. او حتی برادرش را نیز در همان جنگ خانمانسوز هشت ساله بدرود گفته بود. می دانید چه بر سرش آمد؟ تیری از کمان حرمله ای سینه اش را شکافت. پیکر نازنین او که با تیر بیگانگان بعثی آشنا نشد، با تیر خودی خو گرفت و پرپر شد. او نیز از میانمان رفت.

باکری و همت را چطور؟ آنان را نیز باید بشناسید. شاید فرتور رخسارشان هنوز بر دیوارهای پادگان و محل های کارتان باشد. هرگاه که از بزرگراهی گذر می کنید، نام همت را می بینید. می دانید بر سر همسر و فرزندان آن شهیدان چه آمده است؟ حتماً می دانید که در این یک سال خون گریسته اند.

آری سخن ها بسیارند و زبان از بیانشان قاصر. اما عزیزان من، چشم فروبستن بر آنچه که رخ داده و می دهند، آیا رضایت وجدان را حاصل می کند؟

بگذارید داستانی را برایتان بگویم. نوجوانی بودم در خانواده ای مذهبی. روزی از خود پرسیدم: فلانی، اگر روز عاشورا بودی، با سیدالشهداء می ماندی؟ بخود پاسخ دادم، قطعاً... . و سال ها گذشت. باز همان پرسش را از خود کردم. دو دل شده بودم، که می ماندم و بر ستم یزید و یزیدیان می تاختم، یا می رفتم و حسین را تنها می گذاشتم.

عزیزان؛ به ما آموخته اند که دروغ مادر همۀ گناهان است و جزء معاصی کبیره. می دانم که شک ندارید که گفته ام درست است. نمی دانم که آیا تاکنون از خود پرسیده اید، که آنهمه دروغ چگونه بر زبان زمامداران کشور می نشنیند؟ شما خود دیده اید، که کردان، وزیر پیشین کشور با دروغ چگونه همه را فریفت؟ روزانه چند بار شنوندۀ دروغ های از آن دستید؟

خوب می دانید که دست درازی بر اموال بیت المال مسلمین ـ آنچه که اختلاس مالی نامندش ـ از نگاه قرآن چگونه معصیتی است. و می دانید که خداوند خلیل الرحمن در روز جزا، بر عاصیان و بندگانی که حق الله را به جای نیاورده ترحم می کند، و از آنانی که حق الناس را پایمال کرده در نخواهد گذشت. پس خوب می دانید، کسانی که اموال ملت را چپاول می کنند، در آخرت خاسرند. از اینرو آیا آنان را می توان مورد اعتماد و امین ملت دانست؟

به ما آموخته اند، که سه چیز عرش اعلای خداوند را به لرزه اندازد، و یکی از آنها«لواط» است. پس آیا آنچه که در کهریزک روی داده، مورد وثوق خداوند باری تعالی است؟ مجازات لواط کار چیست؟ سوزندان و سقوط از کوه؟

تجاوز بعنف در فقه اسلامی چه حکمی دارد؟ سنگسار؟ قتل چه حکمی دارد؟ قصاص؟ آری... بــا کسانی که ترانه موسوی، آن دخت رسول الله را بی عصمت کرده، کشتند و جنازه اش را سوزاندند، چه باید کرد؟ حتماً می دانید ترانه موسوی همسر اخویِ شاهمرادی داماد حجة الاسلام حسینی بود، که برنامۀ اخلاق در خانواده اش را همه بیاد داریم. شاهمرادی همچنین باجناق طائب فرمانده پیشین نمسا است. چه می توان گفت! آری... همه در روزگاری رخ داده اند، که پرچم لا اله الا الله بر فراز ایران برافراشته است! معاذالله...

داستانی برایتان می گویم که بارها همه آنرا شنیده ایم. روزی ابوتراب بر محراب نماز ایستاده بود. زنی بر او وارد شد. سوده همدانی. علی بن ابیطالب او را دید و قامت نبست. چراکه حق الناس بر حق الله پیش بود. به او گفت: کاری داری؟ عرض کرد: آری یا امیرالمؤمنین. او گفت که والی گماشتۀ خلیفه حق را پایمال کرده، و بر مسلمین ستم می راند. از تظلم ها گلایه کرد. شِکوه ها نمود. علی اشک در چشم، دست به آسمان بلند کرده و گفت: خدایا؛ تو خود می دانی که من هیچگاه کسی را به ظلم رهنمود نداده ام. پس بی درنگ نگارش نامه آغاز کرده، و چنین نوشت: از احوال تو با خبر شدم. اگر نمی توانی به عدالت حکم برانی، ولایت را بر حامل این نامه تحویل ده. آری چنین بود و چنین شد.

عزیزان من؛ آیا در ایران امروزمان چنین می شود؟ آیا سراغ عدالت را می توان گرفت؟ آیا سایۀ خشم علی بر ستمکار نمایان است؟

قال علی بن ابیطالب: یُستـَـدَلّ ُعـَـلی اِدبار الدُول بـِـأَربـَـع. تـَـضییع ِ الاصول وَ التـَـمـَسُکِ بـِالفـُروع. و تـَـقدیم الاراذِل وَ تأخیر الافاضـِـل.

می گوییم، رهبرمان نوادۀ پیامبر است. مگر بر نوادۀ رسول الله می توان یاقید و تازید؟! آری... پیامبر خود بارها گفته است، که من نیز مانند شما انسانم. و انسان ممکن الخطا است. او خود یک بار، آمادۀ قصاص با تازیانه شد. داستان جعفر کذاب را شنیده اید. می دانید که او فرزند امام هادی، برادر امام حسن عسگری و عموی امام عصر بود. همچون پسر نوح که با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد، او همنشین بدان بود و به دربار خلیفۀ عباسی راه داشت. عباسیان هم نوادگان عباس عموی پیامبر، و عبیدالله بن عباس یار صدیق علی بن ابیطالب و حسن بن علی بوده اند. تاریخ خود کردۀ شان را بقضاوت نشسته است. آری، شیطان بندگان را می فریبد. خواه پیغمبر زاده، خواه امام زاده و نواده اش را. اما هر که بر ظلم تکیه زند، و ظلم بر تار و پود زندگانیش نشیند و نخواهد که از آن برکَنَد، مصداقی است بر جعفر بن علی النقی و خلفای خود خواندۀ عباسی.

عزیزان؛ شما برادران و خواهران ملت رنج و درد کشیدۀ ایرانید. شما از آنان و آنان از شمایند. پس از چه روی بر رویشان دشنه می کشید؟! چرا بر سر آنانی که از ظلم و جور به تنگ و شِکوه آمده اند، چون ابری طوفانگر می بارید؟! چرا دنیا و آخرتتان را به دنیای کس و کسانی ستمکار می بازید؟! آیا حمایت از آنان، ارزش معاوضه با عذاب ابدی الهی را دارد؟ به گمان من آخرت را مفت می بازید.

قال ابا عبدالله: اِنّ الناس عبید الدنیا والدین لعق علی اَلسِنَتِهِم بحوطونهُ مادَرَّت معاعشهم فَاِذا مُحِصّوا بالبلا قلّ الدیّانون.

پیامبر گفت: هر کس ناظر بر حاکمی باشد که حرام خدا را حلال کرده، بر مردم ظلم روا داشته، و در مقابل آن حاکم سکوت کند، او خود ظالم است. پس گناه ظالم با ساکت در برابر ظالم یکی است. ندای هل من الناصرٍ ینصرنا را از مردم نمی شنوید؟

فرزندان میهن و ملت؛ شما در آغوش پر زِ مهر مردم پاک سرشت میهن جای دارید. شما را مردم خواهند ستود، اگر به آنان بپیوندید و دست در دستانشان، ندای حق طلبی در برابر ستمگران سر دهید. پس به سو و یاریشان بشتابید، تا خداوند و بندگانش را از خود خشنود سازید.

والسلام علی من التبع الهدی

ارسال به بی رنگی

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

بکارگیری واژۀ«Bahman» بجای «بهمن»

قابل توجه هم میهنان وبلاگ نویس، و دارندگان وب سایت های پارسی؛
بجهت فیلتـر شدن واژۀ «بهمـن» در موتور جستجوگر Google، زین پس در پست هایتان، آنرا بشکل انگلیسی«Bahman» بنگارید، تا برای کاربران داخل کشور مشکل پدید نیاید.

ارسال به بی رنگی

باید به نکات ایمنی در تظاهرات ها بیشتر توجه داشته باشیم

عزیزان هم میهن؛

در تظاهرات روز بیست و پنجم و روزهای دیگر، توجه به نکات ایمنی را از یاد نبرده، و آنها را قویاً جدی بگیرید. به دیگران هم بگویید، تا از هراسشان کاسته شده، و آسوده تر گام در میدان کارزار نهند.

نکات ایمنی بشرح زیرند:

  1. تا جایی که امکان دارد از ماسک، صورتک(پارچۀ سبز) و عینک دودی(آفتابی) بهره برداری کنید تا قابل شناسایی نباشید.
  2. دست در دستان یکدیگر حرکت کنید، و از یکدیگر جدا نشوید.
    • تا می توانید در دسته جات 50 نفره به بالا و در کنار یکدیگر بوده و حرکت کنید، تا مزدوران ساندیس خور به شما یورش نبرده و آسیب وارد نیاورند.
  3. هر آینه که به کسی حمله شد، از او غافل نشده، و با نفرات در دستۀ خود و شمار بالا به یاریش بشتابید.
    • نترسید آنها تاب و توان رویارویی با شمار بسیار شما را نداشته، و بی گمان با دیدن ده ها تن، یک تن را رها کرده، پا به فرار خواهند گذاشت.
  4. تا جایی که امکان دارد از خشونت اجتناب کنید، اما بخوبی از خود دفاع نمایید. به مزدوران رژیم بگویید شما برادران و هم میهنان مایید، پس از خشونت بدر آیید. اما اگر خشونت ورزیدند، بر آنان بتازید.
  5. در زیر کاپیشن و کت خود، لباس های گرم بپوشید، تا در صورت بروز نشانه آنرا بیرون آورده، تا لباس هایتان شناسایی شما را ممکن نسازند.
    • حتی المقدور در یک ساک دستی یک کت یدکی همراه داشته باشید.
    • بانوان نیز با خود یک چادر یا لباس رویی دیگر(مانتو) همراه داشته باشند.
  6. کسانی که با خودرو در اطراف محل های تجمع تردد می نمایند، با بند آوردن ترافیک به یاری تظاهراتچیان پرداخته، و از حضور و یورش سرکوبگران ممانعت بعمل آورند.

اگر موارد دیگری نیز به ذهن های شما می رسد، به دیگران منتقل نمایید. حق یار و یاورتان باد. به امید ایرانی آزاد برای فرداهای خود و فرزندانمان

ارسال به بی رنگی

هدف میدان فوزیه و آزادی نیست، بلکه میدان پاستور(بیت رهبری) و جام جم باید باشد

امروز معترضان در قاهره پا فراتر گذاشته، و از میدان تحریر(آزادی) بسوی مراکز حساس رژیم مبارک، یعنی کاخ ریاست جمهوری و رادیو ـ تلویزیون رفته، و در برابر آنها تجمع کردند.

مردم تهران هم می توانند با جذب لایه های گوناگون اجتماعی در تهران، از خیابان انقلاب فراتر رفته، و میدان پاستور(در برابر بیت رهبری)، و ساختمان صدا و سیمای رژیم را بتصرف خود در آورند.

مشت آهنین سی سالۀ مبارک، تنها در 19 روز باز شد. مشت پوشالین نامبارک هم در ایران، چند روزه گشوده خواهد شد، اگر مردم بخواهند.

تونس تونس، مصر هم تونس، ایران نیز خواهد تونس. به امید آزادی ایران، و نوروزی بهارین همراه با سرنگونی «سید علی» و در ایران آزاد و دموکراتیک.

آگاهی رسانی سبــــــز وظیفۀ تک تک ماست.

ارسال به بی رنگی

عجز عجوزگان نظام، در برابر برپایی راهپیمایی ٢۵ بهمن

همانگونه که هم میهنان در این سه ـ چهار روز تماشاگر بوده اند، تبلیغات وسیعی در گسترۀ اقشار گوناگون جامعه، از گردهمایی ملی در روز ٢۵ بهمن به انجام رسیده، که گویا حضرات را بسیار دل آشفته است. از آنجا که این حرامیان می دانند که این بار با گذشته متفاوت است، تلاش همه سویۀ خود را بر برهم زدن ارادۀ ملی، کانونمند ساخته و می کوشند تا به هر شیوۀ ممکن از آن جلوگیری نمایند. زیرا خوب می دانند که این بار مردم «تا رفع فتنه در جهان» بر آنان خواهند بارید و تازید. از اینرو در گزینۀ دو سر باخت قرار گرفته، و نمی دانند با آن چه کنند.

از آنجا که در این چند روز، همه بر طبل حمایت از جنبش مردم مصر کوفته، و تا بدانجا پیش رفته اند، که رهبر عظیم الجثۀ شان در نماز جمعه بنامشان خطبه خوانده است، با درخواست راهپیمایی شهروندان تهرانی، بمنظور پشتیبانی از ملت مسلمان مصر و تونس نمی دانند چه کنند! اگر موافقت کنند، بمثابه باخت حتمی و نابودی قطعیشان است، و اگر نپذیرند، باید بر آنچه که گفته اند رنگ بپاشند، و گویی هیچ نگفته اند و مردم نیز هیچ نشنیده اند!

شگفتا که در این بحران دست به گریبان، به بهره گیری از اهرم های زور و فشار متوسل گشته، و با دستگیری ها و بازداشت های پیاپی، کوشش بر فرونشاندن نیروی پتانسیل عظیم ملت سبز جامه را دارند!

بگذارید در سطر پایانی، از ادبیات محاوره ای رئیس جمهور کشورمان بهره گیرم. مانند«ممه را لولو برد»، «... قطع نامه دانتان درآید» و از این دست مجموعۀ نفیسی که در سخنان دلپذیرشان بکار گرفته می شوند.

آقایان؛ می بینیم که کک به تنبانتان افتاده، نمی خواهید از فاطی شش لول بندتان بهره بگیرید؟

ارسال به بی رنگی

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

خدئۀ مسئولان نظام برای عدم صدور مجوز راهپیمایی ٢۵ بهمن

روز گذشته در احتمال به خدئۀ عَمر و عاص های بلوک قدرت حاکمه، در ارتباط با عدم صدور مجوز جهت برپایی تظاهرات صلح آمیز شهروندان تهرانی در روز ٢۵ بهمن، در راستای حمایت از قیام و حرکت مردمی و آزادیخواهانه در دو کشور مسلمان منطقه(مصر و تونس)، که از سوی آقایان موسوی و کروبی درخواست شده، نگرانی خود را در نوشته ای آشکار نمودم، که بی سبب هم نبود. همانگونه که هم میهنان ارجمند آگاهی دارند، امروز غلامحسین محسنی اژه ای(داستان تهران)، در گفتگویی همین نکته را از شنیده ها گذرانید، و ضمن رد درخواست مطروحه چنین اعلام نمود، که شهروندان تهرانی برای حمایت از مردم مصر و تونس ـ در صورت تمایل ـ می توانند در روز ٢٢ بهمن به خیابان ها درآیند.

البته جای پرسش است، که آیا آقای اژه ای با حفظ سِمَت، به مقام سخنگوی وزارت کشور منصوب شده، که به درخواست از آن وزارتخانه پاسخ گفته است؟! به هر روی این نکته قطعاً نظر مسئولان نظام بوده، و دیر یا زود از سوی مرجع رسیدگی کننده اعلام می گردد، که نامبرده در این امر پیش دستی کرده است.

باری... همانطور که پیشتر گفته شد، یکی از راهکارهای پیش رو آن است که گفته شود، منظور از راهپیمایی در روز ٢٢ بهمن، پاسداشت روز پیروزی انقلاب و دستاوردهای شهیدان و خیل توده های مردمی در سال 57 بوده، و تحت هیچ عنوان سازشی با سایر مقولات، اعم از مسائل موجود در دیگر کشورها نداشته و ندارد. باید به آن فهمانید که، روز«٢٢ بهمن، روز انقلاب اسلامی در ایران» است، و تنها به کشور و مردم ایران مختص می باشد و بَـــس.

ارسال به بی رنگی

پیروزی تیم فوتبال کشورمان فرخنده باد

من نیز بنوبۀ خود، پیروزی تیم ملی فوتبال میهنمان را در برابر روسیه، شادباش و فرخباد گفته، و آرزوی بهترین ها همراه با نقش آفرینی و بالندگی های بیشتر و والاتر در گسترۀ ورزشی را از برایشان دارم.
ارسال به بی رنگی

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

فراخوان موسوی و کروبی برای راهپیمایی در لفافۀ درخواست صدور مجوز از وزارت کشور

همانگونه که در فضای مجازی و رسانه های گوناگون خبری بازتاب یافته، آقایان موسوی و کروبی با طرح درخواست مجوز راهپیمایی از وزارت کشور، در لفافه حضور گستردۀ مردم تهران را خواستار شده اند. از اینرو دیگـر نمی توان دست روی دست گذاشت، و گناه را بر گردن دیگری انداخت و ایشان را متهم به سـازش و کـُرنش در برابر حاکمیت جور و فساد ساخت.

اما اینک حکومت در یک بازی باخت باخت قرار گرفته است. این درخواست بسیار هوشمندانه و ظریف نگاشته شده، و در آن حمایت از قیام و حرکت مردمی و آزادیخواهانه در دو کشور مسلمان منطقه(مصر و تونس) در دستور کار واقع گردیده است. حکومت از آن روی که در این چند روز اخیر همواره بر طبل پشتیبانی از جنبش مردمی دست کم در کشور مصر کوفته، را بر آن خواهد داشت تا به مکر و حیله متوسل شده، و از عمرو عاص های خود در بلوک قدرت بهره جوید. شاید در این راستا حکومت بر این پنداشت گام نهد و بخواهد حمایت نمایشی مردم ایران از مردم تونس و مصر را در خیابان ها، در روز ٢٢ بهمن ماه به انجام رساند. اما این حقّه ای بیش نیست و تنها هدفش نقش بر آب کردن حضور اعتراضی میلیونی مردم در سطح خیابان ها است.

از دید من یکی از راه های خنثی ساختن خدئۀ اهریمن سرشتان دستگاه حکومت آن است که، ملاک برای انجام راهپیمایی سالانه در روز ٢٢ بهمن را پاسداشت روز پیروزی انقلاب دانسته، و تحت هیچ عنوان اجازۀ اتصال آن به سایر مقولات داده نشود. همانگونه که حکومت هرآینه که می خواهد با بسیج عده ای از ادارات و نهادهای دولتی، نمایش های گوناگون را در هـــر کجا بر پا می نماید، می تواند روزی دیگر را برای این کار اختصاص دهد. باید به آنان فهمانده شود، که روز«٢٢ بهمن، روز انقلاب اسلامی در ایران» است، و نباید به مردم سایر کشورهای دنیا تعمیم و اختصاص داده شود.

روز ٢۵ بهمن ماه ٨٩ ، روزی بغایت سرنوشت ساز برای مردم ایران خواهد بود. حکومت خوب می داند که با آنچه که در این دو سال بر مردم تحمیل کرده، و تنگناهایی که آنان را گرفتار آورده است، بی گمان از خیزش دگربارۀ آنان، و حضور میلیونیشان بسیار بیمناک و وحشتزده است. از اینرو هر گونه حرکتی هرچند کوچک می تواند بر بادکنک اقتدار این رژیم سایه انداخته، و آنرا به لرزه افکند. مردم در این روز باری دیگر بسیار پر شمار به این حکومت جهل، جور و فساد خواهند فهمانید، که نیروی پتانسیل فرا تصور در مردم ایران تا چه اندازه می تواند پایه های این حکومت پوشالین و از درون تهی را سست نماید. امروز حکومت با چالشی تقریباً بی سابقه دست و پنجه نرم می کند، که همانا عدم مشروعیت و مقبولیت در داخل و محبوبیت در خارج است، و تلاش برای فرونشاندن نیروی عظیم مردمی داشته، و با بکارگیری از اهرم های فشار، ارعاب و تهدید اعم از دستگیری، بازداشت، شکنجه، احکام طولانی مدت و اعدام، مردم را از مطالبات قانونی خود منصرف سازد.

بسیاری از مردم از آن روی که شاید حکومت به کشتار در خیابان دست زند، هراس از حضور را دارند. باید به این دسته از هم میهنان خاطرنشان ساخت که به هیچ روی رژیم قصد قتل عام در معابر را نداشته، و نمی خواهد که یادآور رویدادهای از این دست در پیش از انقلاب باشد، چرا که در این سی و دو سال خود همواره به نکوهش آن اعمال پرداخته، و خود هرگز دست به آن کار نخواهد زد. اما بمنظور آرامش بیشتر خاطر، از اصول ایمنی نباید غافل ماند، و از بروز خطرات احتمالی باید جلوگیری نمود.

سخنی با همشهریان ارجمند؛

حضورتان در راهپیمایی، هم پشتیبانی از خیزش مردمی است، و هم از سرکوب مردم به دست ساندیس خوران مزدور جلوگیری می کند. بدانید حکومت آنچنان امروز ضعیف شده، که تــوان رویارویی با خیل عظیم ملت یکپارچه و همبسته را ندارد. پس از «هیـچ» مترسید که آنان چون بادکنکی در دستان کودکی خُـردند، که هر آینه می تواند به دستان شما بترکد. پس؛ نترسید، نترسید، ما همه ـ ٢۵ بهمن ـ با هم هستیم.

یزدان پشت و پناهتان، و گام هاتان در جنبش سبز آزادیخواهانۀ مردمی ایران استوار باد.

ارسال به بی رنگی

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

چند نکتۀ مهم برای اعتراض فردا

عزیزان هم میهن، عزم و ارادۀ ملیّـتان، نماد غیرت و حمیتتان است.

اکنون که تجمع سراسری فردا پنجشنبه 14 ام بهمن ماه حتمی شده است، من بعنوان کوچکی در میان انبوه مردم آزادیخواه سبز ایران، توجه شما هم میهنان را در تظاهرات فردا و سایر تظاهرات ها در روزهای دیگر، به چند نکته جلب می نمایم:

  1. تا جایی که امکان دارد از ماسک، صورتک(پارچۀ سبز) و عینک دودی(آفتابی) بهره برداری کنید تا قابل شناسایی نباشید.
  2. دست در دستان یکدیگر حرکت کنید، و از یکدیگر جدا نشوید.
    • تا می توانید در دسته جات 50 نفره به بالا و در کنار یکدیگر بوده و حرکت کنید، تا مزدوران ساندیس خور به شما یورش نبرده و آسیب وارد نیاورند.
  3. هر آینه که به کسی حمله شد، از او غافل نشده، و با نفرات در دستۀ خود و شمار بالا به یاریش بشتابید.
    • نترسید آنها تاب و توان رویارویی با شمار بسیار شما را نداشته، و بی گمان با دیدن ده ها تن، یک تن را رها کرده، پا به فرار خواهند گذاشت.
  4. تا جایی که امکان دارد از خشونت اجتناب کنید، اما بخوبی از خود دفاع نمایید. به مزدوران رژیم بگویید شما برادران و هم میهنان مایید، پس از خشونت بدر آیید. اما اگر خشونت ورزیدند، بر آنان بتازید.
  5. در زیر کاپیشن و کت خود، لباس های گرم بپوشید، تا در صورت بروز نشانه آنرا بیرون آورده، تا لباس هایتان شناسایی شما را ممکن نسازند.
    • حتی المقدور در یک ساک دستی یک کت یدکی همراه داشته باشید.
    • بانوان نیز با خود یک چادر یا لباس رویی دیگر(مانتو) همراه داشته باشند.
  6. کسانی که با خودرو در اطراف محل های تجمع تردد می نمایند، با بند آوردن ترافیک به یاری تظاهراتچیان پرداخته، و از حضور و یورش سرکوبگران ممانعت بعمل آورند.

حق یار و یاورتان باد. به امید ایرانی آزاد برای فرداهای خود و فرزندانمان

ارسال به بی رنگی

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

خطاب به میرحسین موسوی

امروز در خبرها شنیدم که آقای میرحسین موسوی اینگونه گفته بود که اگر به مردم ایران هم اجازۀ شرکت در راهپیمایی از سوی دولت داده می شد، مانند آنچه که در مصر شاهد بودیم رخ می داد. باید به سرور ارجمند عرض کنم، که مگر به مردم مصـر اجازۀ حضور در خیابان ها از سوی رژیم و دولت حسنی مبارک داده شده، که مردم با شتاب به خیابان ها آمده، گرد یکدیگر حلقه زده، و استوار بر خواسته های خود پا می فشارند، که ما در انتظار صدور مجوز قانونی از سوی استانداری و وزارت کشور باشیم؟!! بشکنید این حصارها و بندها را که بازی را مفت باخته ایم. هر آینه که فراخوان دهید، مردم با جان و دل به خیابان ها خواهند آمد. اما این بار مانند مردم مصر و تونس هر روزه، و نه در مناسبت های ویژه مانند سال گذشته.

نمی خواهید مردم را بیازمایید؟
ارسال به بی رنگی