۱۳۹۰ دی ۱, پنجشنبه

ننگ بر وطن فروشان

مجاهدين گمان برده اند مردم جانشان را از جوي آب گرفته، تا در خيابان تن به خون آغشته سازند، كه مجاهدين بيايند مريم خانم رجوي را بكنند رييس جمهور!!! تازه نامش را نيز دموكراسي مي نهند!!! اي تف به ذات و وجودتان كه روشن نيست از چه گونه جانوري هستيد! اي كاش يال، شاخ يا دم مي داشتيد، تا مي شد آنرا دريافت ...

سايت بالاترين را هم كه پس از گند سال گذشته يحيي نژاد، براي پاس داشت و اعتلاي دين و فرهنگ اصيل و مترقي اسلامي [!] بالاآورترين (تهوع آورترين) لقب گرفت، اينك به بالا لجن ترين و بالاتروريست ترين مبدل گشته، كه روشن نيست سرهاي يحيي نژاد و ميترا در آخور مسعود است يا مريم! ننگ بر كساني كه وطن فروشان را حمايت مي كنند.

همچنين شوربخت از آنم كه بگويم، كساني كه هوادار نظام پادشاهي در ايران خود را مي نامند، چگونه لجن سراي مجاهدين ـ بالاترین ـ را قوت و رونق مي بخشند!!!

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه

از جنبش سبز، تا جنبش آب و آتش و نمایش خـزها!

3 سال گذشت...

این غافلۀ عمر نیز بگذرد! بر سنگ قبرهای خود بگوییم آیندگان چه بنویسند؟

ارسال به بی رنگی

وضعیت مردم در ایران:


  • پدر خانواده در تنگدستی و سوخته از اقتصاد پر اشکال مملکتش است، همسر و فرزند را می کوبد!
  • برادر در مشکلات و بدبختی دست و پا می زند، برادر خود را به چوب جفا می زند!
  • خواهر در تنگنای مالی است، خواهر و همشیرۀ خویش را سر کیسه می کند!
  • همسایه بواسطۀ درماندگی ها، همسایه اش را می آزارد!
  • راننده از سامانۀ ترافیک آزرده است، رانندۀ دیگر را می سوزاند!
  • وَ وَ وَ وَ وَ وَ .......!!!
نمونه ها بسیار! و همه چون نمی توانند ـ یا بهتر بگوییم نمی خواهند ـ حقشـــان را از فرادست خود بگیرند، بر فرودست تلافی می کنند! و در آخر هر که در این حیات وحش زورش بر دیگری بچربد، پیروز میدان است! مشکل اینجاست که نامش را هم «زرنگـــــی» می گذارند!!!!
ابلـــــــه مردمی که نخواهند حقشان را از منبعش بستانند، و نشسته و سکوت کنند!
  • سکندر می آید، همان است،
  • عرب می آید، باز همان است،
  • مغول می آید، باز همان،
  • جانی بالفطرۀ دیگر ـ و اینبار خودی ـ آغــــا محمد خان می آید، ...،
  • و در پایان هندی زاده و جانشینش ....!!!!!!!!
و این است خاصیتِ ایرانیِ بی خاصیت در تابعی سینوسی و سرگذشتی تکراری!
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه

اخذ اقامت در نروژ برای آنانی که در رابطۀ بدون ثبت ازدواجند

در کشور نروژ و در راستای اخذ اقامت برای دارندگان شرایط احراز بواسطۀ بودن در یک رابطه و زندگی مشترک، و یا در پاره ای موارد وجود فرزند در این پیوند، ماده ای در قانون پیش بینی شده، که جا دارد در این جستار کوتاه به شرح اندکی از جزئیات پرداخته شود. این ماده که صراحت در خصوص کسانی دارد، که در یک رابطۀ زناشویی بدون ثبت ازدواج ـ که در آن کشور امری متداول و عادی است ـ بوده، و یا حتی دارای فرزند نیز شده اند، می تواند مورد توجه قرار گیرد.
مادۀ فوق الذکر که در تارنمای lovdata مندرج است، بروشنی کسانی را در بر می گیرد، که با شخصی مقیم در رابطۀ حداقلی دو ساله بوده، و یا دارای فرزند مشترک حاصل از این رابطه شده یا در انتظار فرزند می باشند. این قانون که به هیچ روی ازدواج ثبتی را معنا نمی بخشد، تنها مورد مذکور را شامل می گردد. همچنین در این پاراگراف به هیچ وجه نه از تابعیت ( Citizenship یا statsborgerskap) یکی از طرفین رابطه نامبرده شده، و نه از اقامت دائم یا غیر دائم آن فرد سخنی بمیان آمده است. پاراگراف گفته شده که به § 24 b موسوم است، بشرح زیر در پی می آید:
§ 24. Arbeidstillatelse eller oppholdstillatelse til familiemedlem o.l. i medhold av lovens § 8 annet ledd.
b) samboer, når partene har eller venter barn sammen, eller har bodd sammen i et fast og etablert samboerforhold i minst to år og det foreligger varige hindringer for å oppfylle vilkåret i § 23 første ledd bokstav b om at ingen av partene er gift. Det er et vilkår at begge parter er over 18 år og akter å fortsette samlivet.
این ماده در این لینک قابل مشاهده و دسترسی است.
شوربختانه در بسیاری از موارد دیده شده که با ضعف در اجرا یا جهل از قانون توسط واجدین شرایط و وکلایشان، ادارات مهاجرت کشور نروژ (UDI و UNE) از قِبَل اجرای آن شانه خالی کرده، و پرونده های هم میهنان واجد را به دست بی عدالتی سپرده اند! از این رو بر آن شده تا این مهم را که سرنوشت آن عزیزان را متأثر می سازد، را گوشزد نماید. با این امید که کارآمد و کارساز واقع گردد.
با آرزوی برپایی عدالت در گوشه گوشۀ جهان پهناور.

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

مردانگی چه بسیار ارزنده است

همواره گفته ایم: ادب مرد، به ز دولت اوست. امروز این فراز را به اینگونه می ترادیسیم (تبدیل می کنیم): مردانگی و آزادگی مرد، به ز پادشاهی اوست.

این است منش آدمگونه و آزادمنشانه، که چون همواره وی را خُرد و خوار نمودند، اما به مهربانی با آنان رفتار نموده، دل برایشان می سوزاند. آری این است کسی که به ایران و ایرانی ارج می نهد، و برایمان کارا و کارآمد است.

یزدان شهریارمان را یاور باد.

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

نمایندۀ ایران، و نمایندۀ اسلام!

برای بزرگنمایی روی تصویر کلیک شود.

براستی کدامیک برازندۀ آب و خاکمان، و برآیند خواستگاه میهنیمان می باشند؟

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

بالاترین بجای پاسخ به پرسش، صورت مسئله را پاک می کند!


در پرسش های بعمل آمده از مدیران ارشد بالاترین، به روشنی دریافته شد، که این سایت تا چه اندازه آفت زدۀ گروه مخوف و منحوس مجاهدین خلق می باشد! نه تنها به پاسخگویی تن ندادند، بلکه لینک را از صفحه حذف نمودند! این نشان از آن دارد، که تاب حضرات تا چه اندازه است، و به چه حد از کابران در وحشت بوده، و تنها به طبلی می مانند که دام دام می کند! اما کار ما هنوز به پایان نرسیده است ...



ارسال به بی رنگی

بالاترین و امیدی برای مجاهدین ـ چند پرسش از مدیران بالاترین

در این چند ماه کاربران بینندۀ بسیاری از هجمات و حملات ناباورانه ای از سوی ادمینان و دست اندرکاران سایت بالاترین بوده، که قطعاً زیان های روحی و آسیب های جبران ناپذیری را به آنان، و بویژه حامیان راستین این سایت وارد ساخته است. از آنجا که این سایت همواره و همچنان توسط کاربران پشتیبانی، و به افزایش سطح کمی و کیفی آن کمک شده است، قطعاً این موضوع بمنزلۀ شوکی بر پیکر آن همراهان می باشد.
روز دهم آذرماه (سه روز پیش) لینکی توسط یکی از کاربران که مشاهده و گزارش فعالان حقوق انسانی در خصوص مجاهدین خلق ایران انعکاس خبری یافت، توسط بالایاران زدوده شد، که خشم بسیاری را در این بدنه برانگیخت. در ادامه که کاربر مزبور طرح گلایه کرد، در بخش نظرات روشن شد که شخصی بنام محمد با آیدی های متعددی نظیر d.agnostic بالایار18 نیز سمت گرفته، و همواره در دو جبهۀ نظرات اعلام موجودیت و پرخاشگری، و در بخش فنی اِعمال زور می نماید! این موضوع بوسیلۀ کاربران به زیبایی کشف و خنثی گردیده، که نیاز مقتضی در راستای پاسخگویی مدیران ارشد سایت بویژه شخص مهدی یحیی نژاد مطرح و به تکرار بازگفته شده، که تاکنون هیچ پاسخی از آن سو دلگرمی را پدید نیاورده است.
این جستار کوشیده تا چند پرسش صریح و روشن از آنها بیان دارد:
  1. نظر به اینکه این سایت همواره تلاش کرده تا موضع بی طرفی سیاسی اختیار، و در راستای خبررسانی ارائۀ خدمت نماید، پدیده های اینچنین برتافت کاربران را غیرممکن می سازد.
  2. از آنجا که برای مدیران بالاترین همواره رعایت قوانین و ضوابط سایت از اهمیت بی وصف برخوردار بوده، که همیشه تأکیدها بطرق گوناگون گوشزد شده اند، چرا برخی برخوردار از چند آی دی بوده، و می توانند به این سایت آمد و شد نموده، و به فعالیت های گروهی نیز در راستای مقاصد ایدئولوژیک بپردازند؟
  3. از آنجا که این گروه همچنان در فهرست گروهای تروریستی کشور ایالات متحدۀ امریکا بوده، و سرورهای پشتیبان این سایت نیز در همان کشور مستقر است، چگونه تروریست ها ـ از دید مراجع سیاسی و دولتی امریکا ـ در این سایت صاحب مناسب حساس گردیده اند؟
  4. و نیز بنابر آنچه که همگان از این گروه و فعالیت هایش آگاهند، اعتماد و اطمینان به آنان کمی درخور تردید است. پس امنیت کاربران که این سایت در خود جای داده است، چگونه تضمین می گردد؟
این پرسش ها و سایر پرسش های کاربران دیگر را باید مدیران سایت به سرعت پاسخ گویند، ورنه از راه های قانونی ورود به عمل خواهد شد.
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

چرا مدیر ارشد سایت بالاترین پاسخگو نیست؟

آقای یحیی نژاد گرامی؛

پاسخ شما به این گمانه که «سایت بالاترین در تسخیر مجاهدین خلق است» چیست؟ چرا سخن نمی گویید تا همه بدان آگاه شویم؟؟؟

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

ما کجا و کره ای کجا!


پیش از انقلاب و توی اون چند سالی که خودروی پیکان در ایران ناسیونال تولید می شد، انواع و اقسام مدل های این اتومبیل زیبای ایرانی رو می دیدیم که به بازار می اومد. استیشن، دنده اتوماتیک، شکل های مختلف داشبورد و سایر چیزها در اتاقش. اما کارخونه ای که با صنعتگران و متخصصین بنام ایرانی پایه گذاری شده بود، تنها یه مدل رو از سال 60 عرضه کرد، و تا موقعی که من در میهنمون بودم، همچنان هم همون ساخته می شد، که روز به روز هم از کیفیتش کاسته و کاسته تر می شد! نمی دونم همچنان پیکان تولید میشه یا نه، و یا اینکه جاش رو به شتر ملی (سمند زوار درفتۀ با هزار اشکال و ایراد فنی) داده!
امروز هیوندای کره ای جایی رو توی بازار جهانی باز کرده، که به خواب هم نمی دیدیم. وای خدای من که چقدر زیباست i40! قصد تبلیغش رو ندارم، اما توی دلم خیلی دردها نهفتست. نمی دونم که اگه رژیم گذشته سرپا می موند، امروز ما جلوتر بودیم یا کره ای ها؟ حداقل اگه جلوتر نبودیم، ازشون چیزی کمتر نمی داشتیم. نَــــــــــــــــــــــــــه؟
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

اعدام سید علی خامنه ای پایانی برای مجازات اعدام

در خصوص اعدام تاکنون مقالاتی نوشته و در این وبلاگ درج نموده ام. باز می گردیم به همان پرسش دیرینه، که آیا مردم ایران خواهان مجازات اعدامند؟

این تصویر گویای حقیقتی است تلخ که شوربختانه مرا به پاسخ آری نزدیک می سازد. اما به عنوان یک فعال حقوق بشر و دموکراسی در ایران، آرزومند برچیدگی کامل این مجازات از قاموس کیفری در دستگاه دادگری ایران برای همیشه هستم. امید دارم روزی به آن دستیابیم، اگر و تنها اگر بیشترین ایرانیان منش دموکراتیک و آزاده مندانه را در پیش گرفته و همسو با آن باشند.

اما یک نکته:

اگرچه خواهان منع مجازات اعدام می باشم، اما آنرا برای علی خامنه ای خواستار بوده، و آنرا پایانی برای این کیفر آرزومندم.

چــــرا؟

نخست اینکه با آن همه جنایات بشری که دست وی را آلوده می بینم، او را مستحق چنین سزایی دانسته و می دانم.

و دوم آنکه، وی که به قدیسی برای بسیاری از هوادارانش مبدل گشته، بیم آن می رود که پس از انقراض سلطنت فقیه در ایران، اندیشۀ بازگرداندن دوباره اش را به صحنۀ سیاست ـ همچون هواداران سینه چاک صدام حسین معدوم ـ در سر بپرورانند. روشن است برای نیل به این مقصود از هر اقدام غیر انسانی و خرابکارانه ای دریغ ننمایند.

همانگونه که گفته شد، آن را پایانی برای این مجازات برای همیشه می خواهم.

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

در بی منطقی بدنبال کدام منطق باید بود؟!

براستی این منطق سرچشمه از کدام روشنی در اندیشۀ بشر امروزی دارد؟
«اول از همه یک مانتوی کوتاه و یک روسری کوچک به تن کنید و سپس جلوی آینه بایستید و با چشم دل خود بنگرید. سپس با یک چادر مشکی همین آزمایش را تکرار کنید. کدام بهتر است؟ مثل حیوان زندگی کردن و بد حجاب بودن، یا منور به نور حجاب و چون شاخه یاسی از مرغزار عفت بودن؟»
آیا حجاب ـ یا به عبارتی ستر ـ زن را چون شاخۀ یاسی در مرغزار عفت می کند؟ آیا حجاب (چادر مشکی) بر سر نداشتن، انسان را به حیوان مانند می کند؟
شگفتا که هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!!!!
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

جناب خاتمی؛ روشنتر بفرمایید

ملاک آقای خاتمی از «انتخابات آزاد» زیر سایۀ این جمله که «مردم بجز در یک انتخابات آزاد شرکت نمی کنند»، چیست؟ آیا انتخاباتی که در آن تنها محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی بتوانند نامزد شوند و جلب آراء نمایند ملاک ایشان است، و یا آنکه انتخاباتی که همگان از قاسم شعله سعدی و محسن سازگارا گرفته، تا مخالفان سرسخت و دیرینۀ نظام حاکم نیز می توانند در آن حضور یابند؟ همچنین ایشان ولایت فقیه را در گسترۀ انتخابات آزاد و دموکراتیک به رسمیت می شناسد یا خیر؟


ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

گوشت در حلقۀ زنجیر

براستی شایستگی مردم ایران این بوده است؟! بد نیست کسانی که با نق زدن هایشان در روزگار پیش از انقلاب 57، ایران و ایرانی را به این روز فلاکتبار و مرارتبار کشاندند، پاسخگو باشند!

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه

آیا ضرورت دارد که اتم باعث نابودی کاشانۀ مان شود؟


آیا دستیابی به سلاح (بمب) هسته ای آرزوی ایرانیان است؟ آیا هدف آنان نابودی اسرائیل می باشد؟ آیا اساساً مشکل مردم ایران اسرائیل است؟ آیا سلاح هسته ای دردی از مردم گرسنه و بی نوا رفع می کند؟
اگرچه رژیم کنونی حاکم بر کشور و بویژه ملیجک دربار ولایت همواره کوشیده و می کوشد تا دستیابی به فن آوری هسته ای را صلح آمیز و تنها در راستای تولید برق جلوه گر نماید، اما اگر نیز چنانچه این ادعا از درستی برخوردار باشد، آیا در کشوری که انرژی های سالم طبیعی از جمله خورشیدی درش سراسر متجلی است، آیا تولید برق از طریق تکنولوژی هسته ای کاری است شایسته و سودمند؟
آیا نیروگاهی که بیش از سی سال از ساخت آن سپری گشته، و کارشناسان خطرهای زیانبار آنرا هشدار داده اند، می تواند ثمربخش باشد؟ اگر چنانچه بازده باشد که نخواهد بود، آیا در کنار مرز با کشورهای عربی که همواره دوست نمای ایران و ایرانی بوده و هستند، خطرناک و کودکانه نیست؟ آیا بنای نیروگاه بر روی گسل زلزله در شهر نطنز ـ که همگان دیده اند چه به روز بم و شهرهای همجوار آمد ـ ابلهانه نیست؟
پاسخ ها چیستند؟
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

مقایسۀ دستیابی به حق رأی برای زنان در نروژ و ایران



روزی آموزگارم در کلاس آموزش زبان نروژی می گفت، که چگونه مردم این کشور با فعالیت های مستمر خود توانسته اند به حقوقشان دستیابند. از جمله حقوقی که وی اشاره می کرد، برخورداری حق رأی برای زنان در نروژ بود.
همچنین اضافه کرد: حقوق انسانی به آسانی و بدون پرداخت هزینه بدست نمی آیند.
البته خب هزینه در کشورهای گوناگون کمی متفاوت و رقمش ناهمسان است.
باری...
امروز که غرق در اندیشه های خود بودم، این موضوع را بیاد آوردم. با خویش گفتم: نه تنها حق رأی برای بانوان مرز و بومم بی هیچ هزینه ای میسر شد، بلکه به رایگان به منازلشان هم سرازیر شد. حال آنکه همان ملعونی که در سال 57 بت شکنش می نامیدند، و با شعار«روح منی خمینی» به پیشوازش شتافتند، روزی آنرا مکروه می دانست!
آخر چه چیز را این مردک شیطان صفت به ایرانی هدیه کرد، من نمی دانم!!!
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه

جمشید چالنگی و صدای امریکا


اميدوارم پشت پرده خبری كه امروز در پیوند با عزل جمشید چالنگی شنيدم، پول های نفت جمهوری اسلامی نباشد!
ارسال به بی رنگی

در پس پردۀ تقدیر از خلبان شهبازی چیست؟

امشب در برنامه شب نشيني از شبكه ١ جام جم ايران از خلبان قهرمان هوشنگ شهبازي و تيم پروازش تقدير شد، و بارها كليپ ويدئويي لحظه فرود استثنايي در باند پخش گرديد.

لوح سپاسي تقديم وي شد، و تمبرهاي ساخته و پرداخته شده با فرتور ايشان هديه گرديد.

گمان من آن است، که اين سنگ تمام بي ارتباط با تشت رسوايي مقامات رژيم مبني بر تنبيه آن خلبان قهرمان در چند روز اخير که توجه و تمسخر برخی رسانه های غربی از ناسپاسی مسئولان کشور اسلامی را برانگیخت نبوده، و پرداختن به اين موضوع در تلويزيون برون مرزي نمايشي ساختگي براي لوث مطلب بوده باشد!

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۱۰, سه‌شنبه

لطفاً اسلامگرایی را به تونس نچسبانید!

در حالیکه در جریان خیزش اخیر مردمی کشور تونس بخوبی نشان از آن داشت که سر و کاری با اسلامخواهی و اسلامگرایی ندارد، و نیز راشد الغنوشی در پاسخ سران جمهوری اسلامی نه مردم تونس را شیعه، و نه انقلابشان را با انقلاب خمینی یکی دانست، اکنون رژیم آخوندی از برد النهضة به پایکوبی خویش را مشغول ساخته است! همینک در برنامۀ مجلۀ سیاسی از شبکۀ 2 جام جم، افقهـــی نامی را زیر نام کارشناس مسائل افریقا آورده، و با ژستی مضحک نمایش خیمه شب بازی براه انداختند! من نمی دانم خامنه ای چه فکری کرده، و چرا اینقدر مردم را کودن می داند، که هر آنچه بخواهد برشان بار کند، بی آنکه تردید بر اراجیفش برند!

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

چگونگی و نحوۀ برخورد بانک صادرات با اختلاس 3000 میلیاردی

امروز ایمیلی را از دوستی دریافت نمودم که بسیار اندیشه و شگفتیم را برانگیخت. متن آن در زیر می آید:

بیایید با یک تصمیم و برای تنبیه مدیران بانک صادرات و تنبه مدیران سایر بانک ها, تصمیم بگیریم که با فرستادن این نامه به هر کس که که می شناسیم,

تا پایان آبان ماه, بانک صادرات را با بستن تمامی حساب های بانکی مان, رسما و عملا تعطیل کنیم.

بانکی که بدون اطلاع رسمی و برای پوشاندن چاله چوله های ناشی از این دزدی بزرگ, از زمان افشای آن از هر عملکرد تلفنی 25 تومان از حساب کاربران کسر می کند. عددی که ارزش شکایت را ندارد, اما ظرف دو سه ماه, به هزاران میلیارد تومان پول تبدیل شده, و به ناگاه اعلام خواهند کرد که پول ها برگشت داده شده است.

من، تو، ما و شما ایرانی نیستیم، اگر هرچه زود تر این نامه را به همه آشنایان خود نفرستیم، و ایرانی نیستیم اگر تا پایان آبان ماه بانک صادرات را به ورشکستگی نرسانیم.[!]

از خویش در اندیشه ام پرسیدم، که آیا براستی کسی حاضر است حساب بانکیش را در آن لجنزار و اختلاسکده ببندد؟ کمی که پیش رفتم به خود اینچنین پاسخ دادم: در کشور من با وجود آن همه نا امنی در سفرهای هوایی مردم باز حاضرند مرگ را به جان خریده، با هواپیماهای از رده خارج ناوگان هوایی کشور به پرواز درآیند، حال چشمم آب نمی خورد که تن بدین کار دهند!

شما چه گمان می کنید؟

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

زادروز بنیانگزار منشور حقوق بشر خجسته باد

بنیانگزار شاهنشاهی ایران کوروش است، که بحق وی را بزرگ لقب داده اند. کوروش شاهنشاهی ایران را بر چند گونگی ادیان و رعایت عدالت بنیان نهاد.

کوروش کشورگشایی بزرگ بود. ولی وی را می توان در حقیقت بنیانگزار فکر امروزی صیانت حقوق بشر نیز خواند. چراکه نخستین کس در جهان عهد عتیق بود که منشوری آزادمنشانه در این زمینه تدوین و اعلام کرد. اسرای جنگی را آزاد ساخت، و به سرزمین های خود بازگرداند، و به حقوق و عادات و سنت ها و ادیان اقوام و مللی که شاهنشاهی ایران را تشکیل می دادند، احترام نهاد. کوروش نه تنها دشمنان خود را عفو می کرد، بلکه مسئولیت های مهم به آنان تفویض می نمود. پس عجب نیست اگر او را آزاد کنندۀ ملل نام نهاده اند. سیاست های کوروش بزرگ، با خصلت ها و منش ایرانیان کاملاً هماهنگ بود و از آن الهام می گرفت. همۀ پادشاهان بزرگ ایران از سیاست آزادمنشانه و صلحجویانه پیروی کرده اند، و ایران همواره یک «پناهگاه» محسوب می شده است.

«فرازی از شاهنشاه فقید در پاسخ به تاریخ»

زادروز کوروش بزرگ هخامنشی بر ایرانیان فرخنده باد.

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

ملاک ارزیابی در بالاترین چیست؟

شوربختانه بالاترین به پاتوقی برای برخی از افراد طرفدار رژیم کنونی درآمده و این به هیچ روی برتافتنی نیست! نه تنها منش دموکراتیک در برخی موارد نمود ندارد، بلکه در پاره ای از موارد خشونت محوری است برای دستیابی به خواسته های ولایتمداران! من از جناب دکتر یحیی نژاد خواستار پاسخگویی برای چگونگی تحلیل در خصوص برخی از اخبار و مستندات می باشم.

با سپاس

ارسال به بی رنگی

پاسخ شاه ایران به آلمان ها: ایرانی باید آقایی بکند

بد نیست نقل قولی از آن فرزانۀ میهن پرست بشنویم:

نقل است که پس از جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین، آلمان ها به تهران آمده و حضور شاهنشاه مشرف شدند.

و اما غرض چه بود؟

آنها از شاه ایران چنین تقاضا کردند، که چون شمار فراوانی از مردان آن سامان(آلمان) در جنگ کشته شده، و پنداشت انقراض نسل آریا قوت گرفته بود، از ایران برای پیوند زناشویی با زنان آلمانی طلب کمک شد. هدف تداوم نژاد آریا در آن کشور بود.

اما چه شد؟

شاه ایران از نمایندگان و فرستادگان آلمان پرسید: آیا ایرانی را تنها برای تولید نسل می خواهید، یا خواستار آنید که برایتان کار هم بکند؟

پاسخ چنین بود: کار هم بکند!

ایشان روی به آنان کرده و فرمود: ایرانی باید در آنجا و هر کجای دنیا آقــــــــایـــــــی بکند.

این بود که روی به ترکیه آوردند.

خدایش بیامرزاد و روانش را شاد بگرداناد.

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

چهارم آبان، زادروز شاهنشاه همایون خجسته باد


امروز زادروز ابرمردی است که بدرستی پادشه خوبان لقب گرفته است. او که بر ایران می بالید و به ایران می اندیشید، به جفای روزگار و ملتی ناسپاس از ایران رانده گشت. اما دیری نپایید که جاودانه شد، و دلها را در فراقش بسوگ نشاند. یادش گرامی و نامش جاودان باد.

زادروز شاهنشاه همایون بر خاندان و دوستداران حضرتش فرخنده باد.

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

بهشتی را که خمینی و خامنه ای در آن باشند را هرگز نخواهم!

اي خداوند؛

گر همنشينان تو در فردوس اينانند (خميني، خامنه اي، بن لادن، ملا عمر، حسن نصرالله و ...)، كه من نه ترا خواهم و نه فردوست را!

بهشتي را که ايشان در آن راه يابند، جهنمي است همچون دنيايي كه برايمان رقم زده اند!!!

ارسال به بی رنگی

تعصب دینی بس است!

اگر روزي مسلمان درمي يافت كه وكيل و سخنگوي شريعت اسلام و رسولش نيست، همانگونه كه پيشتر مسیحيان اروپا در آیینشان هنگام و پس از رنسانس آنرا دريافتند، جهان ساختار و سيماي ديگر و بهتري مي يافت!

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

خلافت اسلامی بجای جمهوری اسلامی

مــــــــــــژده مـــــــــــــژده ...

Islamic kingdom of Iran!!!!!

خدمت توده ای های محترم که با پول شوروی پروار شده بودند، مجاهدین گرامی، نهضت آزادی، جبهۀ ملی، مصدقی ها، روشنفکر نماهای کم مقداری که با پول ملت و مملکت در سوئیس، آلمان، فرانسه، انگلیس و امریکا و ... ـ خیر سرشان ـ تحصیل کرده بودند، و خر مذهب ها که از کارتر، برژینسکی، کسینجر و دار و دسته پول و خط گرفته، و قدرت را تصاحب کردند، مژده باید داد که سرانجام گندی که زدند به بار نشست!!!!! جمهوری بازرگانی خمینی ستا هم رخت بر می بندد، و نخست وزیر تحت امر ولایت دولت تشکیل می دهد!!!

ای خاک بر سرهایتان که کشور و مردم را به فنا دادید و به اجنبی فروختید!

مردم ایران اگر از سوریه، لیبی، مصر، تونس و قرقیزستان همبستگی را برای رسیدن به عزت و رهایی از چنگال ضحاک نیاموزند، باید بدترین زندگی ها را در چند سال آتی به انتظار نشینند!

ارسال به بی رنگی