این واژۀ مرکب در واقع «کوست خُل» می باشد، که از دو واژۀ کوست ـ که حرف پایانیش «ت» ـ و «خُل» تشکیل یافته است. کوست (Kost)، نام سازی ایرانی است از گونۀ کوبه ای همانند طبل های امروزی، با قاعده ای بزرگتر و ساق هایی نسبتاً کوتاهتر، که مانند تنبک از پوست دباغی شده درست گردیده، و از دو بَر با دو چوب نازک از شاخۀ درخت یا در پاره ای از موارد با شاخ حیواناتی مانند گوزن نواخته می شود، که همچنان در برخی روستاها و نواحی باختری ایران در مراسم و جشن ها چشمگیر رخ می نماید. این ساز همانند دُهُـل عموماً با سازهایی بادی شبیه به شیپورهای امروزی بنام های سُرنا، کَرَنا، نی لبک، بوق و ... همراه می شود. اصطلاح «دامبولی کوستک» که بتدریج حرف «ت» آن نیز در تلفظ عامیانه برداشته شده است، از همان سرچشمه می گیرد. در روزگار کهن از آن در دستان جارچیان حکومتی برای خبررسانی بهره گرفته می شده است.
در زبان و فرهنگ ایرانی، از آنجا که بخواهند به تحقیر کسی دست زنند، از نام این ساز بگونۀ صفت و دشنام بهره می گیرند. در واقع این بدان معنی است، که کاسۀ سر(جمجمه) تهی و خالی از مغز بوده، و از شعور و ادراک بی بهره است. این دشنام که رفته رفته و به مرور زمان واژۀ نخست آن نیز حذف گردیده، امروزه بیشتر تنها به واژۀ دوم آن یعنی «خل» بسنده شده، و با تعبیر ومعنای دیوانه بکار برده می شود. ما همانند این صفت یا دشنام را در زبان ترکی بصورت «بیلمز» که به همان معنا است می شناسیم.
شایان یادآوری مجدد است که در آن صفت یا ناسزای کوچک انگارانۀ مذکور، نام این ساز کوبه ای پارسی به هیچ روی عضو زنانگی بانوان نیست، و به نادرست آنرا تلفظ کرده و منتسب دانسته اند.