۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

امام خون و معاویۀ زمان به محراب رفت


در شگفتم از مردمی که امروز به آدمکشی که بغایت روی معاویه و یزید را سپید ساخته، اقتدا کردند! براستی کسی که دستور و حکم کشتار و تجاوز ـ حتی به مردان ـ را داده و در کارنامۀ خود دارد، در دیدگاه متدینین زمان قابل اقتدا است؟ آیا از عدالت عاری نیست؟ آیا راستی و درست کرداری در منشش پدیدار است؟ باید براستی به آن روزه داران که سی روز را هم ریاضت کشیده اند، همراه با تحسین گفت: اعمالکم مقبول و سعیکم مشکور!!!
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

ماه رمضان، دینداری یک ماهه

ماه رمضان برای مسلمانان یک ماهه هم به پایان رسید. مسلماً این قبیل خداترسان در یازده ماه دیگر پیش رو با مشروبات الکلی خودشان را خفه خواهند کرد. نماز هم که دیگر جای خود دارد. این روزها هم که کسی دیگر نماز یومیه نمی گزارد. همه تنها نماز وحشت و میت می گزارند. واقعاً خداپرستی و خداترسی یک ماهه هم جای بسی شگفتی دارد!!!

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

بشتابید که لیبی نیز از ما جلو زد!

می گوییم: چرا در تظاهرات شرکت نمی کنید؟ می گویند: دستگیرمان می کنند! می گوییم: دستگیر نمی شوید، اگر همه با هم دست در دستان هم باشید، و هرگاه یکی را گرفتند چندین نفر از دسته اش بیاریش بشتابند و او را از چنگال ناجا و لباس شخصی ها بربایند. اما چه شوربختی است که آنگاه که کسی گرفتار می شود، ده ها تن تنها تندیسانی تماشاگرند و موبایل بدست فیلم و عکس می گیرند!!!! این است که می گیرند و می برند و منفی 4 و 2 ـ الف را با آنان پر می سازند! فیلم و عکس تکراری نمی ارزد به رهایی و دستیابی به آزادی و دموکراسی. ما نه فیلم می خواهیم و نه عکس، همانا بشتابید که از دیگران پس مانده اید!

ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ مرداد ۲۰, پنجشنبه

براستی چه بودیم و چه شدیم!


در این فرتور نایاب پادشاه ایران در کنار سران دیگر کشورهای جهان در ردیف نخست ایستاده است. این خود اندیشه را برمی انگیزاند، که ایران در چه جایگاهی بوده است.
برای بزرگنمایی بر روی فرتور کلیک نمایید.
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

دی جی آخوند یا آخوند دی جی؟

همه جور دی جی دیده بودیم، مگر از گونۀ آخوندش را! همچنین باید گفت، همه گونه آخوندی دیده بودیم، مگر گونۀ دی جیَش را!!!

برای بزرگنمایی روی فرتور کلیک شود.
ارسال به بی رنگی

۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

پیامد سخن خردسالی در یک برنامۀ زندۀ تلویزیونی

روز گذشته، ویدئو کلیپی از آنچه که در یکی از برنامه های زندۀ ویژۀ خردسالان رخ داد، بدستم رسید. در آن رخداد، بانوی گوینده از کودکی خردسال در پیوند با انجام کارهای شخصیش پرسش می کند، و آن کودک با زبان شیرین کودکانه و برآمده از سن کمش پاسخی درخور می دهد، که صد البته با شیوۀ سخن رییس جمهور کشورمان بیگانه نیست. و در پایان تو خود حدیث مفصل بخوان ز این مجمل ...

همچنین شاید پس از آن برنامه، پدر و مادر آن کودک ازش خرده گرفته باشند، که آبرویشان در تلویزیون رفته است! نمی دانم، اما شایـــد که اینچنین بوده است.

با خود اندیشیدم و گفتم: بیچاره مردمی که هنوز در پایبست به چنین اندیشه های کودکانه ای خویش را دربند ساخته اند، و همه روزه می بینی که بازدهی این اندیشه ها و پنداشت ها چیزی نیست، جز افزایش بِــزِه و کارهای گناه آلود در کشورمان، که از میمنت وجود نظام دینی بتازگی بینندۀ نه یک خفاش شب، چراکه تجاوز دسته جمعی و در حضور شوهر، پدر و برادرهای بانوان و دوشیزگان خُرد و برومند هستیم.

به هر روی در آن سوی مرزها و در کشورهای باختری و در کالبد سامانه های مردمی و دموکراتیک، کودکان و خردسالان روزانه در برنامه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی در خوشبینانه ترین نما، واژۀ سکس را به فراوان می شنوند، اما رویدادهای شرم آور اینچنین دیگر درشان دیده نمی شود!

ارسال به بی رنگی