۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

چرا آنان که این افیون انقلاب را ببار آوردند از مردم پوزش نمی خواهند؟!


محمد نوری زاد بارها از مردم بواسطۀ کژاندیشی، دژمخویی و نامردمی جمهوری اسلامی پوزش خواسته است، و اما از چه روی دیگران چنین نکرده و نمی کنند؟ چرا آنان که در روی کار آمدن این رژیم سراسر بدکامی، درماندگی و بی سامانی دستی در کار داشته، و یا در پیرامون و فرآیند با آن همراهی نموده اند، خواستار بخشایش مــــــــــردم  نیستند؟ اکنون که موسوی و کروبی و خاتمی و ریز و درشتان اصلاح طلب همچنان بر ریسمان پوسیده و تار و پود گسستۀ افیون ولائی چنگ می زنند، چندان به آن سان امید نیست. اما چرا دیگران همچون ابراهیم یزدی، بنی صدر، ریز و درشتان نهضت آزادی، جبهۀ ملی، مجاهدین خلق، مصدقی ها، توده ای ها و شبهه مارکسیست های ریز و درشت و همه و همه و همه که دستی در ببار آمدن این رژیم زهراگین داشته اند، هرگز از مردم پوزش نمی خواهند؟! چرا همانندان آن ابوموسای عشری زمان (بهرام مشیری) و سایر هم اندیشان مصدقیَـــش به مردم نمی گویند، که ما بودیم که شما را فریفتیم تا با دستان خویش این خاک را بر سرهایتان ریخته، و ایران و ایرانی را برای سه نسل پیاپی به نابودی کشانید! چــــــــــــــــرا نمی گویند؟؟؟ 
ای خدو بر سر و رویشان که اینگونه ایران را ویران ساختند، و حتا مردم را پشیزی نمی دانند که تا بخواهند که ببخشایندشان!
ارسال به بی رنگی

۲ نظر:

  1. افیون یعنی چی و چه ربطی به بقیه جمله داره؟
    منظور از این جمله چی بوده؟ "چرا آنان که این افیون (=تریاک) انقلاب را ببار آوردند از مردم پوزش نمیخواهند؟"
    خیلی از این آدمهایی که اسم بردید و ازشون بدگویی کردید حداقل این مزیت رو نسبت به شما دارند که یه میزان تحصیلات دارند و معنی حرفهایی که خودشون میزنند رو میفهمن.

    پاسخحذف
  2. جناب قائم؛
    از لحن بیان و عصبانیت در سخن شما اینگونه استنباط می شود، که شما خود را وکیل یا نمایندۀ این افراد می دانید، و باید پیش از هر توضیحی این زبانزد معروف پارسی را به شما یادآور شوم، که «آدم زنده وکیل و وصی نمی خواهد».
    اما در راستای واژۀ «افیون یا اپیون» همانگونه که شما فرمودید، این واژه به تریاک که امروزه ماده ای مخدره قلمداد می شود، اتلاق می گردد. در زبان و فرهنگ پارسی بسیاری از واژه ها یافت می شوند، که لزوماً معنا و آرش لغوی در بسیاری موارد را در خود نداشته، و بعنوان استعاره از آنها بهره گیری می شود. انقلابی که در سال 57 رخ داد، درست بمانند اثر افیون(مواد مخدر) بر پیکرۀ ایران عزیزمان بود، که آنرا نارسا و ناکارآمد ساخت. اشخاص نامبرده و همانندانشان که ایران را به این نکبت نشاندند، همچون کسانیند که اشخاص را ـ برای رسیدن به مقاصد شوم اهریمنیشان ـ به فرورفتن در لجن اعتیاد که سی و اندی سال است دامان ایران را گرفته و رها نمی سازد ـ که حاصلش ناکامی و درماندگی هفتاد و چند میلیون ایرانی، و غربت نشینی بیش از شش میلیونی دیگر و و و و ـ رهنمون ساخته اند. از این رو است که واژه ای درخور را باید بعنوان صفت برای این دستاورد یافت، که من این واژه را برگزیدم، که از دید من با آثار زیانبار و آسیب رسان آن مطابق بود. این افراد بجای آنکه بر کردار خویش شرمسار بوده و از ایرانیان پوزش بخواهند، بر آن همچنان مهر صحت و تأیید می نهند و پا می فشارند. آنان هرگز نتوانسته و نخواسته اند که دریابند، آنچه را که در آن نیم قرن در ایران رخ داده بود، همچون قارچ یک شبه سر از زمین برون نیاورده بود. آنچه که پدران ابلهمان در سال 57 داشتند، امروز برای منِ نسل پس از انقلاب، رنگ رویا و آرزو بخود گرفته است. بد نیست به افرادی که خود را نمایندۀ شان می دانید یادآور شوید، که بیایند و ندانم کاریشان را پذیرفته، و از حاصلش فروتنانه عذر بخواهند. همچنین اگر واژه ای مناسبتر مطابق با سواد بالای خویش و آنان در ذهن دارید، بگویید تا ما آنرا از این پس بکار گیریم!

    پاسخحذف