- پدر خانواده در تنگدستی و سوخته از اقتصاد پر اشکال مملکتش است، همسر و فرزند را می کوبد!
- برادر در مشکلات و بدبختی دست و پا می زند، برادر خود را به چوب جفا می زند!
- خواهر در تنگنای مالی است، خواهر و همشیرۀ خویش را سر کیسه می کند!
- همسایه بواسطۀ درماندگی ها، همسایه اش را می آزارد!
- راننده از سامانۀ ترافیک آزرده است، رانندۀ دیگر را می سوزاند!
- وَ وَ وَ وَ وَ وَ .......!!!
نمونه ها بسیار! و همه چون نمی توانند ـ یا بهتر بگوییم نمی خواهند ـ حقشـــان را از فرادست خود بگیرند، بر فرودست تلافی می کنند! و در آخر هر که در این حیات وحش زورش بر دیگری بچربد، پیروز میدان است! مشکل اینجاست که نامش را هم «زرنگـــــی» می گذارند!!!!
ابلـــــــه مردمی که نخواهند حقشان را از منبعش بستانند، و نشسته و سکوت کنند!
- سکندر می آید، همان است،
- عرب می آید، باز همان است،
- مغول می آید، باز همان،
- جانی بالفطرۀ دیگر ـ و اینبار خودی ـ آغــــا محمد خان می آید، ...،
- و در پایان هندی زاده و جانشینش ....!!!!!!!!
و این است خاصیتِ ایرانیِ بی خاصیت در تابعی سینوسی و سرگذشتی تکراری!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر