شب کریستمس که با یکی از دوستانم به گفتگو نشستیم، بدان اشاره کردم. آن دوست که از نام آشنایان است، از من پرسید که لیدر(رهبر) تو کیست؟ من که بدلیل تکثر در موضوعات بحث، مجالی برای پاسخگویی و بازگشایی دیدگاه خود نیافتم، در اینجا به بیان آن به اختصار می پردازم. شاید که برای خوانندگان و مخاطبان نیز سودمند رخ نماید.
به چندین دلیل بر دیدگاه خود پا می فشارم که در اینجا به سه تا از آنها که از دیگر دلایل ـ به زعم من ـ مهمترند، اشاره می کنم.
- نخست اینکه کشورمان ایران، کشوری بزرگ است که در خود اقوام بسیاری را جای داده است. همین بس که بگویم که در آن مردم به هفت زبان غیر مشترک سخن می گویند. پارسی که زبان اصلی بشمار می آید، و سپس کردی و ترکی(در دو گونۀ آذری و ترکمنی) که شمار متکلمینشان از سایر اقوام غیر پارسی زبان بیشتر است، و پس از آنها ارمنی، آشوری، عربی و تاتی. هر یک از این اقوام، آیین ها و فرهنگ های ویژه ای را با خود داشته، که گهگاه با چالش هایی بزرگ و جدی در میان خود با سایر اقوام در طول تاریخ رویارو بوده اند. و اما یکی از دلایل برای نوع حکومت در ایران، ایجاد همبستگی و یکپارچگی آنان است، که با وجود یک سمبل متحد سازندۀ دلسوز مردم و میهن، این امر میسر است. مانند آنچه که در بریتانیا، هلند، کشورهای اسکاندیناوی و بلژیک وجود دارد.
- دوم آنکه ایران خوشبختانه یا متأسفانه(بنا به سلیقۀ شما) یک کشور اسلامی است. در درازنای تاریخ اگر به این کشورها نظر افکنیم، دموکراسی رویایی دست نایافتنی برای مردمان این سرزمین ها بوده و هست. بگونه ای که امروز تنها دو کشور از این دسته به دموکراسی دست یافته اند. عراق و افغانستان. تجربه به روشنی نشان داده، که در همان دو کشور هم انتقال قدرت پس از انتخاباتی آزاد و دموکراتیک تحقق نیافت. در عراق ماه ها بر سر برد دکتر ایاد علاوی مجادله بود، که در پایان نوری المالکی در قدرت ابقا شد. در افغانستان نیز بوضوع دیده شد که نتیجۀ انتخابات هرگز مورد پذیرش دکتر عبدالله عبدالله نبوده، و حامد کرزی در قدرت باقی ماند. پرسش این است، که در آیندۀ ایران چه تضمینی برای انتقال قدرت وجود خواهد داشت، که سرنوشتی مشابه عاید نشود؟ شاید بگوییم بلوغ فکری و سیاسی مردم ایران هرگز قابل مقایسه با آن دو کشور عراق و افغانستان نیست. اما هر چه اندازه که بالاتر باشد، از مردم کشور اروپایی بلاروس بالاتر نیست، و ما به روشنی در این روزهای اخیر دیده ایم که سرنوشت انتخابات در آنجا چندان تفاوتی با دو کشور نامبرده نداشته است.
- سوم آنکه قدرت دولت در هر کشور به نیروهای مسلح آن کشور است. اگر آن در ایران زیر مجموعه و تحت امر رییس جمهوری باشد، سرنوشتی مشابه با آنچه که در بالا گفته شد، ببار خواهد نشست. اما اگر قوای سه گانه مستقل از یکدیگر، مجریه، مقننه و قضاییۀ ملی، بی آنکه فرمانبردار دیگری باشند، به همکاری با یکدیگر به ادارۀ کشور بپردازند. و آن میسر نخواهد بود مگر با گونه ای از حکومت که من آنرا مشروطۀ پادشاهی می نامم. فراموش نباید کرد، که پادشاه در هیچ یک از تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی در کشور نمی بایست دخالت کرده، و نظر او همانند و همسان دیگر ایرانیان، تنها یک نظر است و نه بیشتر. و آنجاست که در دموکراسی مدنی تدوین یافتۀ پویا، که در آن احزاب سیاسی شکل گرفته، و با داشتن مطبوعات آزاد با یکدیگر به رقابتی سالم و ارزشمند می پردازند، جلب آرای مردمی خواهند کرد. در پیدایش احزاب سیاسی، چپ کمونیست، راست اسلامگرا(حزب اللهی ها و هواداران ولایت فقیه و غیره)، مجاهدین خلق، کومله، دموکرات کردستان، جبهۀ ملی، نهضت آزادی، پان ایرانیست و سایر احزاب حق داشتن فعالیت های سیاسی و مدنی در زیر سایۀ دموکراسی را به یکسان خواهند داشت. سپس در انتخابات آزاد این مردم هستند که نمایندگان خود را به مجلس قانونگزار فرستاده تا قوانین را وضع نمایند. همچنین دولتمردان خود را نیز در انتخاباتی همانند، برای مدتی معین برای ادارۀ کشور در نهاد مجری قوانین(دولت) بخدمت می گیرند. پس مجلس قانون می گذراند، دولت اجرا می کند، و قوۀ قضاییه به دادگری می پردازد. اگر هر کدام از قوانین تخطی کرده و تخلف نمایند، دستگاه دادگستری ملی ایران به آن رسیدگی و با متخلفان برخورد خواهد کرد. ارتش از دو قوۀ مجریه و مقننه دستور خواهد گرفت، و نظر هر دوی آنها در تصمیمات حیاتی جامعه و کشور مورد نظر خواهد بود، و نه تنها دولت.
دلایل بسیاری نیز هست که در نوشته هایی دیگر بدانها اشاره خواهم کرد. البته من تنها بیان دیدگاه خود کردم، همانگونه که پیش تر و بارها گفته ام، در انتخاباتی آزاد برای تعیین نوع حکومت آیندۀ ایران، من تنها یک رأیم و نه بیشتر، و این تمامی مردم ایران هستند که سرنوشت خود را در صندوق ها ریخته و خواهند دید.
و اما پاسخ دوست نازنینم؛
رهبر من( لیدر) مــردمِ ایـــران هستند و نه شخصی خاص. هر که مردم برایش اصل و هدف باشد، برای من قابل احترام و یک ارزش است، و نه جویندۀ قدرت و استبداد، که اگر این باشد، ما هم اکنون یک نظام 100% پادشاهی استبدادی، تحت لوای اسلام بر قامت ولی فقیه داریم، و چه نیاز به تغییر حکومت!
مطلبتون رو خوندم.
پاسخحذفاین که سیستم پارلمانی لازمه ی تحقق رأی ملته، یه امر بدیهی هستش. فک نمی کنم این اختراع جدیدی باشه! مشروطه ی پادشاهی هم اسمی نیست که شما روی این سیستم گذاشته باشید... فکر می کنم خیلی قدیمی تر از این حرفا باشه. به طور کل این سیستمی که شما بیان کردید، همین الان تو خیلی کشور ها هست، مثل سوئد. خیلی عالی هم اجرا میشه. امّا مطلب شما دارای نقص های اساسی هست. به طور خلاصه دو سؤال می پرسم:
اوّل اینکه نقش پادشاه در سیستم شما چی هست؟ و این پادشاه الان چطوری باید انتخاب بشه در ایران؟ و اونوقت راهکار جلوگیری از فساد این پادشاه چیه؟
دوّم این که مشکلی که بیان کردید در مورد کشورهایی مثل عراق و افغانستان، در مورد انتخابات، چطوری در سیستم شما حل میشه؟
منتظر جوابتون هستم.
سپاس از بیان نظر شما. ببینید پاسخ شما بسیار روشن است، همان چیزی که در سوئد، نروژ، دانمارک، هلند، بریتانیا(و اقمار آن کانادا،استرالیاو نیوزلند)، بلژیک و اسپانیا اجرا می شود. من به یک پادشاه «سمبولیک» معتقد هستم که هیچ اختیار سیاسی در تصمیم گیری های کشور نداشته باشد.
پاسخحذفدر خصوص تخلف پادشاه و خانواده اش هم، مانند کشورهای نامبرده باید در دادگاه رسیدگی شود. تعارف نداریم. همه در زیر سایۀ قانون یکسانیم. اتفاقاً چند سال پیش در نروژ یک افسر پلیس، برای ولیعهد این کشور قبض جریمه بواسطۀ سرعت غیر مجاز صادر کرد.
در خصوص انتخاب پادشاه در ایران، اتفاقاً همین نروژ مثال خوبی است، که از خاندان سلطنتی دانمارک، یک تن را برای خود به پادشاهی برگزیدند. امروز دیگر مانند دو یا سه سدۀ پیش نیست که کسی گروهی را تهییج کرده، شورش کند و بر تخت بنشیند. ما می توانیم پادشاهی را که داشته ایم را بر تخت بنشانیم، و هیچ اختیاری را به او تفویض نَکنیم. صحبت سر این است، که دادگستری و ارتش نباید زیر مجموعۀ یک فرد، یا گروه تحت عنوان رییس جمهور یا نخست وزیر و پادشاه و... باشد، که اگر چنین شود، ما به تغییر نظام نیازی نداشته، و همین را که امروز در ایران داریم، به مثابه همانی است که با اهرم فشار و زور حکم می راند. تنها راهی را که به همان دلایل سه گانه به ذهنم می رسد، نظامی است که در آن ولایت جمهور مردم، با یک سمبل اتحاد مردمی گره خورد. اگر راه دیگری به ذهن شما می رسد، خشنود خواهم شد بشنوم.
در خصوص مشکل عراق و افغانستان که اشاره فرمودید، بنده و همه بر انجام انتخابات آزاد و دموکراتیک، تحت نظارت نهادهای بین المللی نظارت بر انتخابات اذعان داریم، و باید همواره در تمام انتخابها اجرا شود. اما قبول نتیجۀ انتخابات مردمی هم چیز دیگری است که در این دو کشور نامبرده رخ نداده است. روی سحن من این است که اگر ما نظامی جمهوری با ارتشی تحت امر دولتمردان داشته باشیم، چندان خوشبینی به تفاوت در سرنوشت انتخابات در این دو کشور نیست.
ba dorrod
پاسخحذفmekhastam bedanam dar in tarh nokostvazir ra majles entekhab mikhonad?
هم میهن ارجمند، با درودی متقابل؛
پاسخحذفالبته این را یادآور می شوم عرایض بنده در آن نگاشته، صرفاً دیدگاه های فردی و شخصی من می باشد، و بهیچ روی تعیین استراتژی سیاسی در جامعه محور سخنان من نیست. اما از آنجا که می توان با چنین نوشته هایی مسیر اندیشۀ مردم ایران را به سیستم حکومتی پویا تر و ارزنده تر مبدل ساخته، که بار دیگر فریب یک دسته از سخنانی پوچ و بیرون از راستی و درستی را نخورده، و با بالا رفتن سطح خواست های ملی از حکومت آتیۀ ایرانی، به قانونی ارزشمند اساسی در کشور رسیده، و از سیاستمدران میهن دوست، نیل به یک دموکراسی پویا و همیشگی را طلب نمایند.
اما در پاسخ به پرسش سرکار عالی باید عرض نمایم، از دید بنده باید هر دوی دولت و مجلس به انتصاب ملت باشند. تا آنجا که مدلی را که در برخی از کشورهای دموکراتیک مدرن امروزه به اجرا در می آید، که هر حزب که رأی بیشتری در انتخابات بدست آورده می تواند کرسی های بیشتری را در مجلس قانونگزار بچنگ آورد، و تنها یک انتخابات سرنوشت هر دو قوه را رغم می زند، مدلی نیست که در ایران کاربرد مطلوبی در دراز مدت داشته باشد. بگونه ای که با وجود اقوام گوناگون، یکسان سازی در یک حزب کاری است بی نتیجه و چندان انتظاری به پویش در بهبود وضع جامعه نخواهد بود. از اینرو بزعم من، باید دو(تا) انتخابات بصورت کاملاً جدا از یکدیگر، سرنوشت هر یک از دو قوۀ اجراییه و مقننه را مشخص نماید. اماانتصاب دولتمردان و وزرا می بایست برای کسب تأیید و اعتماد، به رأی نمایندگان مردم در مجلس قانونگزار صورت پذیرد.
ba dorrod
پاسخحذفpaas yani nokostvazir va majles meli ra jodaganeh baraye yek dooreh 5 ya 4 saaleh entekhab khonim ?
tarhe khobi ast va dar website aghaye jahanchahi yek proposed constitution ast keh omidvaram aan ra bekhanid va naazaretan ra begoyeed.
www.greenwaveiran.com
pirooz ashid
ali bood mamnoon :)
پاسخحذفدوره شاه و اعلی حضرت بازی 32 سال پیش تموم شد، جاشو داد به دوره آیت الله و حجت الله و ... . و حالا داری میگی بازم برگردیم به دوره اعلی حضرت و شاه و شاه بازی؟
پاسخحذفمن نمی تونم درک کنم، نه تنها شمارو، بلکه همه ی کسایی که هنوز به شاه و رهبر و پیشوا معتقدن رو نمی تونم درک کنم! به کسایی که هنوز معتقدن باید یک رهبر وجود داشته باشه حتی شده به صورت نمادین!!!
ببخشید، اما باید بگم طرز فکرتون خیلی تاریخ گذشته است.به درد دوره باستان بازی های سیویلیزیشن می خوره.
یک سوال ازت دارم، چرا باید یک "انسان" شاه بشه و سلطنت بکنه؟ من وقتی عکس پادشاهای قاجار رو می بینم با خودم میگم وای، مردم ایران چقدر ابله بودن که این آدمای بی سواد شکم گنده به اسم "پادشاه همایونی!!" بهشون سلطنت می کردن. دوره پهلوی که دیگه بدتر، گفته بود من از طرف خدا ماموریت دارم و پدران ما هم باورشون شده بود! بعد که خمینی اومد مردم هنوز در ماورا به سر می بردن، فکر می کردن خمینی خداست، اما زمانه چمی دونم عکسش رو توی ماه میدیدن!
اما امروز، توی قرن بیست و یک، تو دوره فوران اطلاعات، توی دوره ای که بدون نیاز به سفر های خارجی می تونی سیستم و نوع حکومت و زندگی تک تک کشورهای دنیارو از نزدیک ببینی، توی دوره ای که جووناش همه تحصیل کرده ان، توی یه همچین دوره ای، شما باز دم از پادشاهی می زنی؟ فقط می تونم بگم متاسفم، خیلی متاسفم. و مطمئنم جوونای این دوره، هیچ وقت اشتباه پدران مارو تکرار نمی کنن و دوباره تن به حکومت قرون وسطی نمیدن.
ایده آل ترین حکومت، یک سیستم جمهوریِ، هر چهار سال یک انتخابات آزاد، و تمام قدرت کشور در اختیار رییس جمهوری که هر چهار سال به طور مستقیم به دست مردم انتخاب میشه. نمونه درخشان این سیستم رو توی کشور امریکا میشه دید.
pipkesh عزیز شما با پادشاهی مخالفین.خوب خیلی ها مخالفن.بیایید فرض کنیم در این مدل حکومتی که نویسنده مطرح کردن پادشاهی وجود نداشته باشه حالا شما باز هم با پارلمانی بودن و اینکه تمام قدرت کشور بدست یک فرد(مثلا رییس جمهور) یا کابینه او نیست و قدرت کشور بین مجلس پارلمانی متشکل از همه ی گروه های سیاسی و نخست وزیر (که باز هم به انتخاب مردم است) تقسیم می شود مخالف هستید؟
پاسخحذفببینید درسته که بعضی از مدل های حکومتی ممکنه در مقایسه با مدل جمهوری از نوع امریکایی که واقعا مدل عالی ای هست قدیمی تر به نظر برسه ولی ما باید بر طبق شرایط یک کشور مدلی دموکرات برای ان کشور را بررسی کنیم.
همانطور که در کشوری مانند بریتانیا مدل جمهوری امکان پذیر نیست،
یا برعکس در کشوری مانند امریکا مدل مشروطه پادشاهی اصلا امکان پذیر نیست،
من فکر میکنم بنابر دلایلی که نویسنده عزیز در متن اشاره کردند کشور ایران با ان همه تنوع فرهنگی با مدلی مانند جمهوری در دراز مدت باز هم بسوی دیکتاتوری و فساد پیش خواهد رفت.