حضراتی که همگِنان در راهی گام برمی دارید که سرآخر
مقصودتان ـ دستکم آنچنان که از گفتارتان برمی آید ـ براندازی این نظام سراسر نکبت
اسلامی ـ ولائی است. آیا یک بار ـ ولو یک بار ـ شهامت و توان از خودگذشتگی را در
خویشتن می بینید، که از منیت ها، خودستایی ها و ... دست کشیده و با یکدیگر همبسته
و یکپارچه گردید؟ آیا می توانید؟

آقایان و بانوان اپوزیت؛
یکبار برای همیشه دست در دست یکدیگر نهید و
یکپارچه برای ایران و ایرانیان گامی ارزنده بردارید. سی و چهار سال سپرید و حاصلی
جز ناکامی، بدنامی و عدم اعتماد مردم ایران به اپوزیسیون، و از دیگر سو بقای رژیم
جنایتکار ولائی پدید نیامده است. امروز ایران در پرتگاهی است که می تواند سرنوشت
ایران را به شومی رقم زند. مردم ایران و بویژه نسل های آتی هرگز شما را نخواهند
بخشود، اگر و تنها اگر شما برای مصالح ایران و مردم با یکدیگر متحد نشده، و برای
تغییر نظام نجس اسلامی همت نگمارید. تاریخ بر شما قضاوت خواهد کرد، و کتاب ها از
نوری علاء، بنی صدر، شریعتمداری، گنج بخش، خادم، مهتدی، واحدی، تقی زاده، سازگارا،
نوری زاده و دیگر نام آشنایان اپوزیت سیاسی بواسطۀ شخص گرایی، موازی سازی و نپیوستن به یکدیگر
برای ریشه کنی این رژیم و پیامدهای بقایش، مانند حاج ابراهیم خان کلانتر و امثال
او به بدی و خیانت به میهن و ملت خواهند نوشت.
ختم کلام
ای ایران ای مرز پر
گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه
بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من
فدای خاک پاک میهنم ...
آری و تنها و تنها جان ما فدای خاک پاک میهنمان،
ایران