همانگونه که هم میهنان در این سه ـ چهار روز تماشاگر بوده اند، تبلیغات وسیعی در گسترۀ اقشار گوناگون جامعه، از گردهمایی ملی در روز ٢۵ بهمن به انجام رسیده، که گویا حضرات را بسیار دل آشفته است. از آنجا که این حرامیان می دانند که این بار با گذشته متفاوت است، تلاش همه سویۀ خود را بر برهم زدن ارادۀ ملی، کانونمند ساخته و می کوشند تا به هر شیوۀ ممکن از آن جلوگیری نمایند. زیرا خوب می دانند که این بار مردم «تا رفع فتنه در جهان» بر آنان خواهند بارید و تازید. از اینرو در گزینۀ دو سر باخت قرار گرفته، و نمی دانند با آن چه کنند.
از آنجا که در این چند روز، همه بر طبل حمایت از جنبش مردم مصر کوفته، و تا بدانجا پیش رفته اند، که رهبر عظیم الجثۀ شان در نماز جمعه بنامشان خطبه خوانده است، با درخواست راهپیمایی شهروندان تهرانی، بمنظور پشتیبانی از ملت مسلمان مصر و تونس نمی دانند چه کنند! اگر موافقت کنند، بمثابه باخت حتمی و نابودی قطعیشان است، و اگر نپذیرند، باید بر آنچه که گفته اند رنگ بپاشند، و گویی هیچ نگفته اند و مردم نیز هیچ نشنیده اند!
شگفتا که در این بحران دست به گریبان، به بهره گیری از اهرم های زور و فشار متوسل گشته، و با دستگیری ها و بازداشت های پیاپی، کوشش بر فرونشاندن نیروی پتانسیل عظیم ملت سبز جامه را دارند!
بگذارید در سطر پایانی، از ادبیات محاوره ای رئیس جمهور کشورمان بهره گیرم. مانند«ممه را لولو برد»، «... قطع نامه دانتان درآید» و از این دست مجموعۀ نفیسی که در سخنان دلپذیرشان بکار گرفته می شوند.
آقایان؛ می بینیم که کک به تنبانتان افتاده، نمی خواهید از فاطی شش لول بندتان بهره بگیرید؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر