۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه
۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه
تفاوت در دادگاه یک نظام سکولار و یک نظام اسلامی
۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه
چه باید گفت، چه باید کرد؟!
از سویی دیگر اصلاح طلبان دوم خردادی را می نگرم، که پشت سر بیرقدار تدارکارتچی ولایت، خواب وزارت، سفارت، مدیریت کل و ... را دیده، و برای پوزشخواهی از مقام شامخ عظمای ولایتشان، سر و دست می شِکنند!
نمی دانم چه باید گفت، و در نمی یابم چه باید کرد. هیهات از آنهمه زحمات کشیده شده، زخم های برداشته، و خون های بر زمین ریخته و جاری گشته، که پایمال می گردند، و نداها، سهراب ها و کیانوش هایی که دیگر در میانمان نیستند.
۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه
خامنه ای تو بردی، و من به تو تبریک می گویم
می دانم که در قهقهۀ مستانه ات هستی، و از فرط شادی پیروزی بر مردم در پوست خود نمی گنجی. می دانم.
تو بردی ای خامنه ای. زیرا ما تنها به گوسپندانی می مانیم، که به چریدن در آن دشت بی آب و علفی که تو برایمان ساخته ای مشغول، و به تکه خاری که روزانه عایدمان شود دلخوشیم و خو گرفته ایم. تا کِی پوستهایمان را بکنند، و سرهایمان بریده شوند. آری تو بردی. تو که مانند یزید و یزیدیان سرها را بریدی و همچون خوناشام، خون ها را مکیدی، ای پست تر از یزید. اما تو بردی. این تو بودی که بازی را به سود خویش به پایان بردی. بزودی نیز فرزندت را دست بیعت خواهیم داد. همانگونه که به تو دادیم، و ردای فروانروایی هرگز بر قامتت برازنده نبود. اما با او نیز همان کرده که با تو کرده ایم.
باری، بازی را به تو باختیم زیرا ما مردمی متفرق، نامتفق، ناموافق، ناهماهنگ، بی انگیزه، بی تدبیر، بی شهامت و بی مشفقیم. هر که ما را راهبری کرد، تداوم سلطنت ترا امید داشت، نه خواست ملت را. آری تو بردی. به تو تبریک می گویم ای پسر ابلیس.
ما نیز به روزمان می اندیشیم که چگونه شبش کنیم، و فردایمان چون امروزمان، و امروز چون دیروزمان سیاه است و نکبت بار. تا که اجل کِی سر رسد و زندگی را بدرود گوییم.
چند پرسش از سبـزهـــا
- آیا براستی جنبش سبز را تنها می توان یک جنبش اینترنتی دانست، یا آنرا می توان جنبشی اجتماعی نامید؟
- چرا آقایان موسوی و کروبی، همچون محمد نوری زاد، محمد حسین کاظمینی بروجردی، حشمت الله طبرزدی و ... از درون زندان یا حصر یا هرچه، نامه ای برای مردم نمی فرستند؟
- آیا آرمان اصلاح طلبان تحقق خواست های ملی، اعم از بازنگری قانون اساسی، انجام یک انتخابات آزاد، از میان رفتن نظارت استصوابی، برقراری دموکراسی، نفی ولایت فقیه و در نهایت برپایی یک جمهوری ایرانی است؟
- چرا برگزاری راهپیمایی مردم در سالروز 22 خرداد در سال 89 لغو شد؟
- و در پایان، چرا در حضور خیابانی تنهــا تنــی چنـــد در میدان کارزارند، و انبـوهـی به شوق نمایش و اشتراک گذاری در اینترنت (فیسبوک، یوتیوب و ...) موبایل بدست فقط مشغول گرفتن فیلم و عکسند؟
- باز می گردیم به پرسش نخست، که آیا این جنبش یک جنبش اجتماعی توانمند است، و یا تنهــــــا در اینترنت سبزی دارد؟
۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه
همدردی با قربانیان سانحۀ انفجار اسلو در فیسبوک
۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه
برآیند خبردار شدن چیست؟
امروز اگر در تارنگاری نوشته شود: دخترکی از فرط گرسنگی غش کرد، بی درنگ صدها کلیک می خورد. اما اگر نوشته شود: چـــــــــرا دخترک از گرسنگی غش کرد، تنها انگشت شمارانی بدان می پردازند! براستی چرا؟
بیاییم رازی را که آرمان خواهی هیچگاه به سرانجام خویش نمی رسد را بگشاییم.
۱۳۹۰ تیر ۲۸, سهشنبه
سخنی کوتاه
من نمی دانم، اگر بگوییم در بالای چشمان جنبش سبز ابروانی است، گویی بر مقدسات برخی جسارت شده است! اگر خدای ناکرده بر موسوی و خاتمی کسی در جایی خرده یا خشم بگیــرد، که دیگر وا ویلتا! این چه دموکراسی و پلورالیسمی است، من در نمی یابم!
سبز اندیشی، ساختن بت برای معابد سیاسی نیست، بلکه داشتن طراوت سیاسی است. این را هنوز برخی در نمی یابند!!!
جنبش سبز ایران، یک جنبش آزادیخواهی است، که با خواست نخستین برسمیت شناختن آراء مردمی با شعار «رأی من کو» پا به عرصۀ ظهور گذاشته است. سپس خواست ها رفته رفته افزایش یافت، و با همبستگی ملی و جذب گروه ها و لایه های گوناگون اجتماعی با نظریۀ تکثرگرایی و برسمیت شناختن عقاید گوناگون و حتی رویارو، با شعار «اتحاد در عمل، اختلاف در عقیده»، گام در میدان کارزار نهاد. اما از چه روی پس از سپرش دو سال همه چیز وارونه رخ می نماید؟ گروهی همانگونه که انقلاب ـ به اصطلاح ـ آزادیخواهانۀ 57 را از آن خود دانسته و بنام خویش به ثبت رساندند، پس از کودتای 22 خرداد 88 چنان کردند که پیشتر نموده بودند! این بود که از قطاری که میلیون ها ایرانی بر آن سوار بودند، یک به یک همه پیاده گشته، و امروز لوکوموتیوران یکه و تنها در آن است!
هم میهنان اگر با سعۀ صدر نکوشند تا این طوفان پدید آمده را به سرانجام رسانند، ره به مقصود نبرده اند. از این رو بر آن باید بود تا با واقعیات بر مبنای درست روبرو شده، و به آرمانی که برایش بسیاری جان داده و قربانی گشته اند، اندیشیده شده، و اصول درست به انجام رسد.
۱۳۹۰ تیر ۲۰, دوشنبه
واقعاً به دینداری بعضی ها غبطه می خورم!
بهش میگم: نماز می خونی؟
میگه: نه!
میگم: الکل چی؟ می خوری؟
میگه: گه گهداری!
بهش میگم: تو دم از اسلام میزنی برای من؟؟!!!!!!!! مگر نه اینه که نماز جز فروع دین اسلامه؟
مگر نه اینه که ان الصلوة کانت علی المؤمنین کتاباً منقوتاً؟
مگر نه اینه که فویلٌ للمصلین! الذین عن صلوتهم ساهون ...؟
مگر نه اینکه ان الصلوة عمود الدین؟
مگر نه اینکه ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؟
و مگر نه اینکه لا ینال شفاعتنا من الستخف الصلوة؟
مگر الکل(شراب و فقاء) جزء نجاسات 7 گانه نیست و نوشیدنش حرام اعلام نشده؟
چی بگم والا دیگه؟؟!!
۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه
۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه
آنچه که بر آن کودکان کار در بیمارستان نجمیه سپاه رخ داد
۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه
راه آسان
امروز مردم ایران باید بدانند و بپذیرند، که هزینه باید بپردازند برای رسیدن به هدف. اگر چنین نکنند، همچنان در ناکامی ها دست و پا خواهند زد.
همه روزه بدبختی ها، ناکامی ها، درماندگی ها، سختی ها، دشواری های اقتصادی و ... دوچندان می شوند، و مردم تنها به روز خویش می اندیشند که چگونه به شب نزدیکش کنند، و فردا روز از نو! این است که مانند چهارپایی بی هدف و سرگردان به دور سنگ آسیایی می گردند، بی آنکه پس از سپرش روزها، ماه ها و سالها، بهره ای نیک از زندگیشان برده باشند.
ایرانیان راه آسان را می بینند! و آسانترین راه، بهترینشان نیست ...
کمی بیاندیشیم.
۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه
پناهندگان ایرانی به ایران سفر می کنند
محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران در اسلوی نروژ نیز در این راستا، این موضوع را یک اقدام شرم آور توصیف کرده و گفت: ما در نروژ در گردشگاه موقت بسر نمی بریم، و این قبیل اقدامات می توانند، در بررسی پروندۀ پناهجویانی که تقاضای پناهندگی در حال حاضر می کنند، خلل وارد سازد. و نیز اضافه کرد: هیچ تفاوتی میان کسی که سی سال پیش به این کشور پناهنده شده است، با آن کس که امروز پناه می آورد نیست.
همچنین در خصوص گزارشی که از تلویزیون دولتی نروژ NRK که در تاریخ 11 فروردین سال کنونی نسبت به اقدام جاسوسی سفارت ایران در میان پناهندگان و مهاجران ایرانی پرده برداشت[که در تظاهراتی که در این پیوند در روز پس از انتشار در برابر سفارتخانه روی داد، چند تن از تظاهراتچیان توسط دیپلماتهای ایرانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته، و در این پیوند پرونده هایی در دادگاه های این کشور در جریان است]، از محمد جواد حسینی، مدیر روابط عمومی سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسلو نیز پرسش شد و وی چنین پاسخ می دهد: این قبیل ادعاها کذب محض است، و سفارت ایران هرگز دست به اینچنین اقداماتی نمی زند. همچنین می افزاید: نیاز نیست ایرانیان برای دریافت گذرنامه کلیۀ اطلاعات مربوط به چگونگی ورود به این کشور را بیان داشته و یا آنها را انکار نمایند، و نیز دریافت حمایت های اقتصادی از سوی مقامات ایرانی را برای اقدام های جاسوسی را مردود دانست[!]